دستورالعمل ها برای تظاهرات خیابانی


مبارزات مسالمت آمیز، نافرمانی مدنی و مبارزه منفی بخش وسیعی از مبارزات بدور از خشونت برای کسب آزادی را در بر دارد که باید تجربه شود. در ضمن در هیچ دادگاهی کسی برای دفاع کردن محکوم نمی شود.

حمله‌های ضد شورشی:
هنگامه دستگیری توسط نیروهای ویژه، بهترین راه آزاد شدن خود را محکم به همهٔ جهت‌ها تاب دهید. به یاد داشته باشید که نیروهای امنیتی مجبورند شما را با یک دست نگه دارند، پس فقط میتوانند با یک دست دیگرشون ضربه‌های شما را دفع کنند. بسیجیان موتور سوار از تاکتیک حمله‌ و‌عقب نشینی استفاده میکنند که فقط به منظور ایجاد ترس است. این تاکتیک رو پلیس آمریکا هم سوار بر اسب بر ضد معترضین حقوق مدنی استفاده میکرد. مزیت استفاده از موتور در محیط شهری واضح است: موتور میتواند جاهایی‌ برود که ماشین نمی‌تواند. ولی‌ ضعف‌هایی‌ هم دارد که میتواند به ضرر نیروهای مصرف کنندش باشد. با اینکه لاستیک موتور بسیجی‌‌ها از جنس کاربن راتنر است، طاقت چندین پنچری را ندارد. موثرترین راه از پا در آوردن موتور سوارها استفاده از(تله میخدار برای پنچر کردن) است. میتوانید یک وسیله برای پنچر سازی را در عرضه چند دقیقه بسازید . دو میخ را با زاویه ۶۵ درجه، از وست بهم بتابانید (میخها از وست به دور همدیگر حلقه میخورند). با مشتی از اینها میتوانید لاستیک موتوری‌ها رو در عرضه چند دقیقه پنچر کنید، که باعث دشواری کنترل این موتورها میشود. البته میخ سه پر بصورت آماده در بازار قایل خریداری است. اگر میخ سه پر به هر صورت روی زمین انداخته شود یک سرش همیشه بطرف بالا قرار می گیرد.

گاز اشک آور:
پارچه اغشته به سرکه شما را در مقابل گاز اشک آور محافظت می‌کند. بینی‌ و دهانتان را بپوشانید و همیشه با خود مقدار زیادی آب همراه داشته باشید که در صورت تماس با گاز، چشم‌هایتان را بشویید. سوزاندن لاستیک ماشین، تاثیر گاز اشک آور را کمتر نمیکند، و بوی آندو شاید مبارزه را برای شما سخت تر کند. اما داشتن سیگار روشن در جلوی صورت مقادیر قابل ملاحظه از گاز را به طرف بالا هدایت می کند. مالیدن تخم مرغ خام بصورت نیز از تاثیر گاز اشک آور و گاز فلفل در حد بسیار زیادی کم می کند. یکی از بهترین وسایل جهت حفاظت از چشمان عینک شنا که با نام عینک چشم بادامی شناخته می شود، است.

باتون:
پلیس ضد شورش تمرینات استفاده از باتون را گذرانده است. آموخته که هدف ساکن راحت قابل زدن است و هدف در حال فرار حتا راحت تر! استفاده از باتون نیاز به زمان بندی دقیق دارد. فرار از دست یک باتون دار، به او این فرصت را میدهد که ضرباتش را زمانبندی کند. پس سعی‌ کنید جلوی این زمان بندی را بگیرید و او را غافلگیر کنید. با اول فرار کردن، سپس دور زدن و به سمت او دویدن. وقتی‌ به سمت او میدوید و فاصله را کم می‌کنید، کاملا زمان بندی او را بهم میزنید. همانطور که بوکسر‌ها نمیتوانند به کسی‌ که فقط چند اینچ با آنها فاصله دارد مشت بزنند، به همین خاطر مرتب در رینگ جلو و عقب میروند. شما با دویدن به سمت باتون نه تنها زمان بندی او را بهم میزنید بلکه شاید بتوانید او را زمین بزنید.

صف آرایی شورشی:
بسیجی‌‌ها و نیروهای ضد شورش در هنگام متفرق شدن و جدایی شما می توانند بهتر عمل کنند. بدترین سناریو برای آنها این است که مردم کنار هم بایستند و جدایی ناپذیر باشند. در مبارزات کارگری کره جنوبی، مردم همه بازو در بازو ایستادند و تحت هیچ شرائطی بازوهای هم را رها نکردند. این متفرق کردن آنها را برای پلیس ضد شورش غیر ممکن کرد. در واقع بهترین راه مبارزه در برابر نیروهای سرکوبگر گسترش تظاهرات در سطح شهر بوسعت زیاد در گروههای متمرکز چند هزار نفری است. در اینصورت نیروهای سرکوبگر ناچار هستند در تقسیمات بیشتر و با امکان پشتیوانه کمتر به مقابله گروههای چند هزار نفره مبادرت ورزند.

خبر رسانی:
توجه داشته باشید که مکانهای اعلام شده برای تظاهرات از منابع موثق باشند. هرگز برای خبر رسانی از تلفن همراه استفاده نکنید. تلفن های همگانی وسایل قابل اطمینان تری هستند. زمان استفاده از تلفن نباید به درازا بیانجامد. معمولا ۱۵ تا ۲۵ ثانیه زمان کافی برای خبر رسانی است که امکان ره گیری از طرف نیروهای سرکوبگر بسیار کاهش پیدا می کند. در تماس ها از مخاطب قرار دادن دوستان با اسم اصلی خودداری کنید و تا حد ممکن با اسامی مستعار این کار صورت گیرد. در حین تظاهرات بهترین وسیله ارتباطی برای دوستانتان آتش زدن لاستیک است که دود حاصله از مسافتهای دور قابل مشاهده است. در ضمن سدی است در برابر جابجایی نیروهای سرکوبگر رژیم.

مکانهای انتخابی:
مکانهایی که برای تظاهرات انتخاب می شود باید از نظر امکان فرار قبلا مورد شناسایی قرار گیرد. سعی شود مکانهایی انتحاب شود که امکان فرار در آن بیشتر باشد. برای مثال کوی دانشگاه محل بسیار نامناسبی برای تظاهرات است. این محل از دو سو بسته است، از سمت شمال به انرژی اتمی و از طرف غرب به کوی دانشگاه. یه طبع خانه های مسکونی نیز تعدادشان کم می شود. به این خاطر تظاهر کنندگان آسان در محاصره نیروهای سرکوبگر قرار می گیرند و امکان فرار و متوسل شدن به خانه های مسکونی کم می شود. میادین اصلی و خیابانی که شعبات زیاد دارند و مسکونی نیز می باشند مکانهای مناسبی برای تظاهرات هستند.

جنگ و گریز:
در رویارویی با نیروهای رژیم هرگز به مقابله مستقیم بر نیایید. آنها مجهزتر و تعلیم یافته تر از شما هستند. جنگ وگریز بهترین تاکتیکی است که می توان اتخاذ کرد. می توانید نیروها را با خود به مکانهای از پیش تعیین شده کشاند و با هماهنگی که از قبل با خانه های مسکونی و دیگر نیروهای کمین کرده خودی شده به خلع سلاح نیروهای سرکوبگر پرداخت و یا وسایل آنها را از کار انداخت. اهالی اماکن نسکونی بدون خطر می توانند از بالای پشت بامها به نیروها حمله کنند. البته این تاکتیک احتیاج به آموزشهای گروهی دارد و ریسک بزرگی برای ساکنین اماکن مسکونی بدنبال خواهد داشت. در هنگام عفب نشینی می توان سدهایی ایجاد کرد که مانع حرکت نیروهای ضد مردمی گشت و یا عقب نشینی نیروهای سرکوبگر را کندتر کرد.

وسایل دفاع:
وسایلی که تظاهر کنندگان می توانند از آنها در دفاع از خود استفاده کنند بسیار زیاد است. چاقو، تیغ موکت بری ،تیغ ریش تراشی، ، میخ، چکش، تبر و چند وسیله دیگر است که استفاده از وسایل بالا امکان صدمه به استفاده کننده را به همراه دارد و بهانه ای بدست رژیم برای سرکوب شدید مردم می دهد وبنابراین در دستور فعلی قرار نمی گیرد اما در ادامه به معرفی وسایلی می پردازیم که نه خطری برای افراد مبتدی دارد و می تواند وسیله ای باشد برای دفاع و نه حمله. یکی از بهترین وسایل دفاعی چوبی به درازای ۸۰ تا ۹۰ سانتی متر است. بلندتر از آن امکان حرکت سریع آن را از بین می برد و کوتاه تر آن مناسب برای مقابله باتوم نیست. فایده استفاده از چوب به آن خاطر است که نه مانند شمشیر لبه ندارد و استفاده کننده مجبور نیست فقط از یک طرف آن استفاده کند. به آن معنا که در هر موقعیتی می توان از آن و حتی از نوک های آن جهت ضربه و دفاع استفاده کند.

سنگ و بهتر از آن وسیله ای است که به تیر وکمان سنگی معروف است. اگر از این وسیله بدرستی استفاده شود تا فاصله ۲۰ تا ۲۵ متری دقت بالا و اثری کاری دارد و وسیله ای امن برای استفاده کننده دارد. در ضمن قلاب سنگ نیز می تواند وسیله خوبی باشد، دقت آن کمتر از تیر و کمان است اما برد آن بیشتر می باشد. استفاده از نمک، فلفل و ماسه برای پاشیدن در چشم مامورین بخصوص در فاصله کم موثر است. البته از آنجا که فلل و نمک سبک می باشد استفاده کننده نباید از آن در خلاف جهت باد استفاده کند زیراامکان برگشت آن بطرف چشم خود شخص می باشد. یکی از بهترین وسایل برای دفع ضربه باتوم و تا حد بسیار زیادی گلوله استفاده از کتاب و یا تخته سه لایی در زیر لباس است. کتاب ۱۰۰ برگ و تخته سه لایی می تواند از پایین در کمر بند جایی بگیرد و از بالا هم با باندی بدور سینه وشکم محکم شود. البته با این عمل حرکت کمی کند می شود اما درصد امنیت بالا می رود. تخته سه لایی که ۲۴ ساعت در آب خوابانده شود می تواند کاملا جلوی گلوله هفت تیر را بگیرد. تظاهر کنندگان حتی می توانند در روی کمر و شکم خود از این وسایل استفاده کنند تا بدن خود را در امنیت کامل قرار دهند. اندازه کتاب و تخته باید مناسب با ابعاد بدن باشد و طوری انتخاب شود که استفاده کننده از هر نظر احساس راحتی کند. برای مقابله با اسید پاشی هلی کوپترها و آب پاشی ماشین ها می توان از لباس های ضد آب و چتر استفاده کرد. داشتن آب در کوله پشتی برای رفع تشنگی و شستن و رقیق کردن اثر اسید مفید است.

بمب یخ:
مخلوط ۲ برابر نفت و ۱ برابر وازلین برای از کار انداختن موتورهای مامورین وسیله ای است بسیار مفید. اگر این مخلوط در بادکنک و یا نایلونهای نازک ریخته شود و جلوی تایر موتورهای نیروهای سرکوبگر بروی آسفالت پرتاب شود در صورت تماس با هوا بسرعت لخته می شود و بصورت تکه یخی لیز عمل می کند که موجب انحراف و زمین خوردن موتور سواران می شود. البته ریختن روغن و یا گازوییل تا حدی عملکرد مشابهی دارد اما مخلوط نفت و وازلین بهترین نتیجه را می دهد.

کوکتل مولوتف:
همچنین استفاده از کوکتل مولوتف برای خنثی سازی عملیات موتورسواران و ادامه پیشرفت ماموران اهمیت دارد. در صورت حمله موتورسواران می توانید کوکتل ها را در جلوی موتورها در روی زمین باندازید و در موردی بهتر کوکتل را به قسمت های پایین موتور سیکلت ها پرتاب کنید. در حالت دوم وسیله نقلیه آتش خواهد گرفت و دیگر قابل استفاده نخواهد بود. همچنین در صورت عقب نشینی و برای جلوگیری از تعقیب مامورین پرتاب کردن کوکتل مولوتف برای ایجاد دیوار آتش بسیار مفید خواهد بود.

کوکتل مولوتف و ناپالم:
کوکتل مولوتف اولین بار در جنگ جهانی دوم, توسط روسها بر علیه تانکهای آلمانی به کار گرفته شد. این سلاح بسیار ساده, ارزان و کارآمد است و امروزه در بسیاری از درگیریهای چریکی و خیابانی استفاده میشود. اصول ساخت کوکتل مولوتف بسیار ساده است. یک بطری شیشه ای, ماده سوختی از قبیل نفت یا بنزین (بنزین بهتر است) و یک تکه پارچه آغشته به سوخت. به اندازه نصف بند انگشت در ته بطری صابون رنده شده و یا پودر رختشویی می ریزیم. این کار گسترش آتش را سریع تر خواهد کرد و منطقه بیشتری را در بر خواهد گرفت. بطری را باید از ماده سوختی پر کرد و سر آن را با پارچه ای می پوشانیم طوری که حدود ۱۰ سانتی متر از آن داخل بنزین قرار گیرد و ۱۰ سانتی متر آن در بیرون بشکل فتیله قرار گیرد. بقیه پارچه باید بمانند درب بطری مورد استفاده قرار گیرد. هنگام استفاده تکه پارچه را آتش زده و پرتاب می کنیم. وقتی بطری به زمین اصابت میکند, ماده سوختی آن به اطراف میپاشد و محوطه وسیعی را به آتش میکشد. کوکتل مولوتف را میتوان برای مدتهای طولانی نگه داری کرد و از این نظر سلاح بیخطری به حساب می آید. بنزین با شدت و حرارت زیادی میسوزد اما شعله آن دوام زیادی ندارد و به سرعت فروکش میکند. در نوع پیشرفته کوکتل مولوتف, به جای سوخت معمولی, از ناپالم استفاده میشود. از نظر تئوری ناپالم به ماده غلیظی گفته میشود که خاصیت اشتعال دارد. ناپالم را به روشهای مختلفی میتوان درست کرد. (مخلوط به نسبت مساوی). کوکتل مولوتف ناپالم با کوکتل مولوتف بنزینی تفاوتی از نظر ساخت ندارد. اما دوام شعله آن بسیار بیشتر است و به علت خاصیت چسبندگی و غلظت زیاد ناپالم, خاموش کردن آن بسیار مشکل میباشد.

۱- مخلوط بنزین و روغن موتور ۲- مخلوط بنزین و صابون مایع یا مایع ظرفشویی ۳- مخلوط بنزین و پارافین ۴- مخلوط بنزین و قیر ۵- مخلوط بنزین و استایروفوم (یونولیت)

کوکتل مولوتف ناپالم:
مقداری بنزین را در ظرفی می ریزیم و به آن یونولیت اضافه می کنیم. یونولیت در بنزین حل می شود و به مایعی غلیظ تبدیل می شود. این کار را آنقدر ادامه می دهیم تا مایع اشباع شود. سپس یک بطری را نیمی از این مایع و نیمی از بنزین می ریزیم و به هم می زنیم. بقیه کار به مانند ساخت کوکتل مولوتف است. ناپالم دود زیادی تولید می کند و در فضای بسته کشنده است.

بمب دودزا:
بمب های دودزا برای ایجاد اغتشاش, سردرگمی نیروهای پلیس و یا ایجاد حریقهای دروغی به کار میروند. روش ساخت آن از این قرار است:
۴ قسمت شکر یا خاکه قند ۶ قسمت نیترات پتاسیم (شوره قلمی)
این دو ماده را با هم مخلوط کنید و در یک قابلمه بزرگ روی شعله ملایم گاز در حین هم زدن حرارت دهید تا مخلوط ذوب شده و به رنگ شکلاتی در بیاید. سپس مخلوط مذاب را در یک ظرف فلزی مثل قوطی خالی نوشابه یا قوطی های کمپوت بریزید و وقتی در حال سرد شدن است یک عدد فشفشه یا چند چوب کبریت را درون آن فرو کنید. (به عنوان فتیله). این نارنجکهای دودزا بسیار موثر و کارآمدند و یک کیلو از این مخلوط دود بسیار غلیظی ایجاد میکند. برای روشن کردن آن, کافیست فتیله آنرا روشن کنید.

اقدامات اساسی:
دوربین های ترافیک وسیله ای است در دست رژیم برای رهگیری محل تظاهرات و تعقیب و شناسایی مردم. تا جایی که امکان دارد دوربین ها بهتر است از کار بیافتند. برای اهتراز از اصابت گلوله بهتر است از پناهگیری در پشت درختان و جرزهای دیوارها استفاده کرد. بی مهابا قدم گذاردن در وسط خیابان خطرات زیادی را به همراه خواهد داشت. در صورت امکان دوربینی همراه داشته باشید تا بتوانید پشت بام ها را زیر نظر داشته باشید. اغلب تک تیراندازان و تیراندازان رژیم از پشت بام بر روی مردم آتش می گشایند. پشت بام برای آنها مکان امنی است. بستن طناب در دو طرف خیابان برای جلوگیری از پیشروی موتورسواران راه حل مناسبی است و نقاط ضعف زیادی دارا که بهتر است که اجرا نشود. برای انجام این کار احتیاج است که به نیروهای سرکوبگر نزدیک شوید، سرعت عمل بالا و زمانبندی دقیقی لازم دارد.
تظاهر کنندگان سعی کنند از لباس های یک فرم و یک رنگ استفاده کنند. در صورتی که رنگ لباستان یکتا باشد شناسایی شما از طرف نیروهای سرکوبگر اسان تر خواهد بود. مهمترین تاکتیک در مدت دار کردن تظاهرات این است که تظاهرات از نظر زمانی قسمت بندی شود. گروهی چند ساعت و گروهی ساعات بعدی. یا این قسمت بندی می تواند روزانه باشد. البته این کار احتیاج به کار تشکیلاتی دارد. همانطور که می دانید عده مردم چندین برابر نیروهای رژیم است، حتی اگر تقسیم بندی شوند. برای مقابله با مردم نیروهای رژیم مجبورند دائما در حال آماده باش و در خیابان حاضر باشند که در یک پریود طملانی دچار خستگی خواهند شد. در مقابل مردم همیشه با نیروی تازه در مقابل رژیم صف آرایی می کنند. تظاهر کنندگان سعی کنند مقداری غذا و آب با خود داشته باشند. اما در صورت احتیاج می توانند از خانه هایی که داوطلبانه در جهت کمک هستند یاری بخواهند. نکته مهم آن است که گاهی دشمن در لباس دوست ظاهر می شود. در این صورت اگر اشخاصی خواستند داوطلبانه به شما غذا و آب دهند از آنها بخواهید مقداری از آب و یا غذا را خود تست کند تا از کیفیت آن مطمئن شوید. در نبرد تن به تن بهتر است از چوبهایی استفاده شود که حداقل سه میخ با زاویه ۱۲۰ درجه به کوبیده شده. این وسیله بسیار به مانند گرز عمل می کند. صورت خود را حتما بپوشانید.

بردن تظاهرات به داخل مترو یکی از اشتباهات بزرگ است. زیرا فضا برای مانوور و عقب نشینی بسیار محدود است. در ضمن حتی یک گاز اشک آور می تواند صدمات زیاد زا به تظاهرکنندگان وارد سازد. داشتن هر گونه اسپری در دفاع از خود می تواند مفید باشد. آماده عقب نشینی تاکتیکی باشید و درروها و پناهگاه ها را از قبل شناسایی کنید. در مواقع عقب نشینی تا میتوانید میخ و پونس و قطعات برنده فلزی و روغن موتور روی آسفالت ها بریزید ، لاستیک و سطل های زباله را آتش بزنید و با هر شی و وسیله که میتوانید مسیرخیابان ها را مسدود کرده و سنگربندی کنید. در مناطق مرتفع مثل پشت بام ها و طبقات بالای ساختمان ها مستقر شوید و سعی کنید از برتری مکانی برخوردار شوید. در این صورت باید مراقب تک تیراندازها باشید. در واقع باید سریع و خساب شده تصمیم تگیرید. اینکار مستلزم آموزش های قبلی می باشد. تنها به خیابان نروید . حداقل ۳ یا ۵ نفری بروید. تعدادی از نیروها باید در مکان امن مشغول ساخت کوکتل مولوتف و مواد منفجره و تهیه باتوم و پاره سنگ شوند و تعدادی هم مسئول رساندن این مواد به نیروهایی که در سنگرها قرار دارند . (پشتیبانی لجستیکی).

ساخت تیرکمان
تیرکمان در گذشته بسیار رایج بود. از این وسیله برای دفع آفت، ورزش و شکار پرندگان و جانوران کوچک استفاده می شد. هنوز هم بطور محدود استفاده می شود. این وسیله یکی از وسایل اولیه جعبه کمک های اولیه گروههای امداد و نجات به شمار می رود. یک فرد گرفتار شده در هر جا که باشد می تواند با این وسیله از خود دفاع کند یا غذا تهیه نموده و جان خود را نجات دهد. تیرکمان وسیله ای بسیار ساده است. استفاده از آن هم جز کمی تمرین تخصص خاصی نیاز ندارد.

تیر کمان سه قسمت اصلی دارد:
۱- دوشاخه ۲-کفه ۳- کش ها(نوارهای لاستیکی ارتجاعی که برای سادگی کش خوانده می شوند).

دوشاخه: این قسمت بدنه را تشکیل می دهد و جایگاه و تکیه گاه کش ها محسوب می شود. دوشاخه معمولا از جنس چوب است و بهترین نوع آن دوشاخه هایی هستند که از شاخه درخت ساخته می شوند. اما مهم جنس دوشاخه نیست و بیشتر شکل و حالت آن مهم است. دوشاخه از مفتول ضخیم یا میلگردهای باریک هم ساخته می شوند. البته دوشاخه های آماده با یک دسته از جنس پلاستیک نیز ساخته می شوند. دوشاخه باید خوب در دست جا بگیرد و بازوهایش مساوی باشد و انحنا هردو یکسان باشد. بهترین و زیباترین دوشاخه ها در بین افراد اهل فن به سینه کفتری مشهورند.

کفه: این قسمت محل قرار گرفتن تیر یا همان سنگ می باشد و بهترین نوع آن از جنس چرم محکم و نرم می باشد. چرم نازک کفش برای ساخت آن مناسب می باشد. کفه خوب نباید حالت کششی داشته باشد. داخل آن باید صاف باشد تا باعث انحراف تیر نشود و سطح بیرونی زبر باشد تا از دست لیز نخورد. کفه باید به شکل یک بیضی کشیده برش داده شود و سوراخ های مخصوص وصل کش ها باید قرینه و در امتداد قطر بزرگ بیضی ایجاد شوند. کفه نباید لیز باشد. نباید خشک و سفت باشد و باید سنگ داخل آن خوب در دست حس شود. کفه نباید سنگین باشد تا باعث برخورد تیر به نزدیک شود.

کش ها: دو نوار لاستیکی که خاصیت ارتجاعی دارند یعنی اگر کشیده شوند و رها شوند با شدت جمع می شوند. معمولا این نوار ها از تیوب دوچرخه یا متور سواری وتوپ فوتبال برش داده شده و ساخته می شوند ؛ البته به شکل آماده نیز ساخته می شوند که به ندرت دیده می شود. زمانی که کشها خیلی نرم و سریع باشند مانند کش دستکش های کار ، سرعت و نرمی زیاد باعث ضربه خوردن به دست می شود. اگر کشها خیلی نرم باشند می توان در هر طرف از چند رشته مساوی استفاده نمود تا هم قدرت بیشتر شود و هم انحراف کمتر شود. کشها نقش بازوهای تیرکمان را دارند و نیروی ارتجاعی آنها سبب پرتاب تیر می شود. کشها در دو طرف باید کاملا قرینه و هم اندازه تنظیم شوند. باید هردو از یک جنس و از نظر قدرت کشش و سفتی کشش مشابه باشند. عدم رعایت این نکات باعث می شود که تیر به یک سو منحرف شود. بهترین اندازه برای کشها بستگی به اندازه دست شخص دارد. کشها نباید خیلی کوتاه باشند زیرا نشانه گیری را دشوار می کنند. کشهای خیلی بلند نیز باعث می شوند که تیر به حالت منحنی پرتاب شده و دقت نداشته باشد. بهترین اندازه برای هر شخص به اندازه از کف دست تا مفصل آرنج می باشد که برای یک بزرگ سال متوسط حدود ۳۵ تا۴۰ سانتیمتر می باشد. کشها نباید آنقدر نرم باشند که بیش از حد کشیده شوند . باید در لحظه پرتاب تیر سفتی کشش را حس کنیم. کش ها اگر نوارهای به ضخامت یک سانتیمتر باشند بهتر جواب می دهند. مقطع دایره ای به دلیل خاصیت ایستادگی که ایجاد می کند در مسیر تیر انحراف ایجاد می کند. کشها را نباید در معرض آب و تابش نور خورشید قرار داد زیرا زود از بین می روند.

ساخت: دو نوار لاستیکی (کش ها ) را یک سانتیمتر روی نوک دوشاخه خم نموده و سفت می کشیم بعد با یک نخ یا یک دور کش می بندیم بعد کش را عمود بر دوشاخه بالا آورده و زیر آن را یک دور کش می بندیم. برای بعدی هم همین کار را انجام می دهیم. باید دقت شود فاصله قرار گیری کشها بر دوشاخه برابر یکدیگر باشد و پایین و بالا نداشته باشد. بعد کفه را آماده می کنیم. سر کشها را از داخل سوراخ رد نموده و از داخل به بیرون خم نموده می کشیم و با یک نخ محکم می بندیم. قبل از بستن دومین کش به کفه باید یک کار ضروری صورت گیرد که تنظیم اندازه کشها است. باید دقیقا کشهای دو طرف برابر باشند. خوب حالا تیر کمان شما آماده است. پس ضروری است که به نکات زیر توجه کنید. تیرکمان یک سلاح است و سنگ می تواند به بدن و اجسام آسیب جدی برساند.

نارنجک با پرمنگنات پتاسیم:
پرمنگنات پتاسیم ماده ای است که در حالت خشک به صورت بلورهای ارغوانی در مغازه های عطاری و داروخانه ها به عنوان ماده ضد عفونی کننده فروخته میشود. پرمنگنات ماده ای است اکسید کننده و به همین دلیل میتواند به عنوان یکی از دو جز مواد منفجره (ماده اکسید کننده + ماده سوختی) استفاده شود. برای درست کردن نارنجک پرمنگناتی, یک ظرف شیشه ای دردار, مثل ظرفهای سس مایونز را بردارید و درون آن چند قطره بنزین بریزید و درب آنرا ببندید و شیشه را تکان بدهید تا تمام سطح درون شیشه آغشته به بنزین شود. درب شیشه را باز کنید و بنزین اضافی را بیرون بریزید. سپس چند قطره محلول پرمنگنات پتاسیم (محلول در آب) را درون شیشه بچکانید و درب ظرف را محکم ببندید بطوری که بخار بنزین از آن خارج نشود. برای منفجر کردن کافیست شیشه را پرتاب کنید. ظرف را بسیار دور پرتاب کنید و سعی کنید پناه بگیرید. این نارنجک بسیار خطرناک است و به اندازه نصف یک دینامیت قدرت دارد. اصلاً با آن شوخی نکنید. نگهداری طولانی مدت این بمب توصیه نمیشود. حداکثر چند ساعت بعد از ساخت از آن استفاده کنید.

توصیه هایی ایمنی برای راهپیمائی ها و اعتراضات
لباس و کفشی بپوشید که بتوانید به راحتی بدوید و فرار کنید. لباس آستین بلند و کمی کلفت، آسیب ضربه ها باتوم و زنجیر را تخفیف می دهد. لباسی بپوشید که جلب توجه نکند و به سادگی پاره نشود.با خود یک کوله پشتی کوچک یا کیف کمری حاوی یک بطری بزرگ آب، پارچه تمیز برای زخم بندی ببرید. حتماً موبایل همراه داشته باشید و ترجیحاً شماره تلفن های ضروری را در ذهن حفظ کرده و از روی حافظه دستگاه پاک کنید که درصورت دستگیر شدن، شبکه شما علیه شما یا دوستانتان به کار گرفته نشود. از حمل کارت شناسایی یا دفترچه تلفن شخصی خودداری کنید، به همراه خود فقط یک یا دو شماره تلفن و نام (ترجیجاً فرد قابل اعتماد و مسن) داشته باشید که در صورت زخمی شدن دیگران بتوانند آن شماره را پیدا کرده به اعضای خانواده شما خبر دهند. اما تا جایی که ممکن است از تلفن همراه استفاده نکنید.

همیشه در گروه حرکت کنید. مدام یکدیگر را تحت نظر داشته باشید. اگر از گم شدن یکی خبر دار شدید فوری به دیگران خبر دهید. به صورت شخصی با گروه مهاجمان یا حتی یک مهاجم درگیر نشوید. ممکن است مسلح باشند. دیده شده که ورزشکاران و افرادی که مهارتهای رزمی یا اعتماد به نفس مبارزه دارند، بیشتر و شدیدتر آسیب می بینند. قدرت ما مردم در جمع بودن ماست. حتی اگر کاملاً مطمئن هستید که توانایی دفاع از شخص خود را دارید از جدا شدن از جمع و اعمال قهرمانانه پرهیز کنید.اگر فرد ناشناسی با اصرار از شما خواست که جمع را ترک کنید و مثلاً به بهانه کمک به کسی به کوچه خلوتی بروید، به احتمال تله فکر کنید. از چند نفر دیگر بخواهید که شما را همراهی کنند. گروه لباس شخصی ها یا پلیس ها با تحریک کردن شما، مثل فحاشی، ترسو خطاب کردن، عصبانی کردن یاشما را تشویق می کنند که گروه را ترک کنید. تکنیک پلیس ضد شورش جدا کردن شما از جمع و کتک زدن یا دستگیری شماست. اگر شما را از جمع جدا کردند، با فریاد زدن کمک از دیگران بخواهید. سه نفر که با فریاد به سمت پلیس یا لباس شخصی می دوند و فریاد می زنند از هر اسلحه ای ترسناک تر است.اگر دستگیر شدید یا در حلقه چندین مهاجم گیر افتادید و امید کمک رسیدن یا فرار کردن نداشتید، مبارزه فعال و تحریک کلامی با چند نفر آسیب بیشتری به شما می زند. سر و صورت خود را دست و بازوهایتان محافظت کنید. برای کمک فریاد بزنید و منتظر فرصت مقتضی برای فرار باشید. پلیس ضد شورش مسلح به باتون، باتون برقی، بمب صوتی، اسپری فلفل، گاز اشک آور، گلوله پلاستیکی، شات گان ساچمه ای و گلوله واقعی است. هر گاه به سمت جمعیت شلیک مستقیم کردند، روی زمین بخوابید. چندین عکس و ویدئو از کشته و زخمی های تظاهرات نشان می دهد که آنها از ناحیه صورت و گردن مورد اصابت قرار گرفته اند. گویا شلیک می کنند که بکشند.

بعد از شلیک یا پرتاب نارنجکهای گاز اشک آور، در چند ثانیه اول، اگه پوکه نارنجک نزدیک شماست می توانید آنرا با لگد از جمعیت دور کنید. دست زدن به پوکه می تواند باعث سوختگی های شیمیایی شدید شود. حتی زمانی که ابر دود اطراف پوکه خیلی غلیظ است نزدیک شدن به آن به قصد شوت کردن آن ممکن است باعث آسیب شدید به شما شود. در بعضی مراجع گفته شده که مایع کلراید (وایتکس) خنثی کننده گاز است. انداختن یک پارچه کلفت آغشته به وایتکس یا حتی ریختن یک سطل وایتکس روی پوکه می تواند یک پوکه فعال را خاموش کند. بعضی فلوراید موجود در خمیر دندان را در مقابله با گاز اشک آور موثر دانسته اند و توصیه کرده اند مالیدن کمی خمیردندان به گونه ها برای جلوگیری از سوزش چشم مفید است.بهترین مقابله با سوختگی چشم و گلو از گاز اشک آور و اسپری فلفل، فرار از ابر دود و شستن چشم و صورت با آب فراوان است. دستمال خیس کارایی کمتری دارد، چرا که مواد شیمیایی در رطوبت دستمال باقی می مانند و با مالیدن مکرر آن به چشمتان آسیب بیشتری به خود می زنید. از آنجا که بعضی از این مواد شیمیایی در حلالهای چربی حل شده اند، شستشو با آب اثر آنها را به سادگی خنتی نمی کند. استفاده از شیر پر چرب تو صیه شده است. اگر زخمی شدید، یا متوجه خونریزی یا درد شدید در بدن خود در نتیجه درگیری شدید. قبل از آنکه ضایعه شما را از پای در بیاورد از اطرافیان کمک بخواهید. هر گونه خونریزی فعال را جدی بگیرید.

راهنمای کمک های اولیه در برخوردهای خیابانی
به محض برخورد با کسی که مجروح شده، یا به زمین افتاده خود را به مجروح برسانید و در راه رسیدن با فریاد دیگران را از مجروح شدن فرد مطلع کنید و کمک بخواهید. سپس مراحل زیر را انجام دهید:

۱- تنفس: مطمئن شوید شخص مجروح می تواند نفس بکشد. اگر چیزی جلوی نفس کشیدن او را گرفته (مثلاً لخته خون در دهان یا ماسک پارچه ای) سریعاً آنرا از دهانش دور کنید.

۲- اگر بعد از باز کردن راه هوایی، باز هم نفس نکشید، شخص به تنفس مصنوعی دهان به دهان احتیاج دارد. فریاد بزنید و از اطرفیان بخواهید کسی که کمک اولیه می داند جلو بیاید و کمک کند.

۳- خونریزی: فرد خونریزی کننده را روی زمین بخوابانید. با یک پارچه تمیز روی محل خونریزی فشار دهید. اگر مکان خونریزی از گردن فرد یا اطراف دهان فرد است، مطمئن شوید فشار روی محل خونریزی تنفس فرد را مختل نمی کند. مهمتر از هر چیز تنفس زخمی است. برای جلوگیری از خونریزی طوری گردن فرد را فشار ندهید که باعث خفگی اش شوید. هرگز به شخصی که خونریزی دارد آب نخورانید.

۴-اگر فرد هوشیاری کامل ندارد، یا روی زمین دراز کشیده، آب به دهان فرد نریزید. آب در دهان فرد ناهوشیار باعث خفگی می شود. همچنین همواره سعی کنید مجروح را به پهلو بخوابانید. به این صورت ترشحات و مایعات دهان وی به مجرای هوایی راه پیدا نمی کند.

۵- تشخیص نمی دهد و هر لحظه احتمال سقوط یا گم شدن در جریان اتفاقات دارد. به این فرد کمک کنید که از صحنه درگیری خارج شود. و تا مطمئن نشدید جای امنی نشسته است او را رها نکنید.

حین حمل افراد مجروح، (خصوصاً افرادی که به کمر آنها آسیب خورده) نباید به کمر فرد مجروح فشار وارد شود. بهترین راه حمل مجروح گذاشتن وی روی پتو یا یک پارچه بزرگ مثل چادر خانمها و حمل او با گرفتن گوشه های پارچه است. احتمالاً پیدا کردن برانکارد یا پتو در جریان کارزار سخت است، پس در صورت امکان فرد را بغل کنید. ولی حمل مجروح در حالی که دست و پای فرد از دو طرف توسط مردم کشیده می شود می تواند صدمات شدید به نخاع فرد وارد کند. اگر افراد مسلط به کمک اولیه و کسانی برای حمل مجروح بر بالین مجروح رسیدند، اطراف بیمار را خلوت کنید. کمک کنید که راه حمل کنندگان به سمت مکانهای امن باز شود. پلیس ضد شورش مسلح به گاز اشک آور، اسپری فلفل و تانکرهای آب جوش و مایعات اسیدی است. مایعات تخصصی مختلفی برای مقابله با هر کدام وجود دارد که متاسفانه در این شرایط نمی توان به آنها دسترسی پیدا کرد. اما در اکثر موارد شستشوی عضو آسیب دیده، خصوصاً چشم ها با آب فراوان کمک می کند. در مورد خاص اسپری فلفل بخاطر حلال چربی در آن، به سادگی با آب شسته نمی شود. شستشو با شیر پرچرب کمک کننده است. کمک بخواهید. در حالی که سعی می کنید مجروح را به بیمارستان برسانید فریاد بزنید “پزشک” احتمال اینکه کسی که کمکهای اولیه می داند در نزدیک شما باشد زیاد است. اگر کمک اولیه می دانید، خودتان به همراه دوستانتان گروههای کوچک امداد تشکیل دهید و مردم را یاری دهید. یک گروه کوچک امداد متشکل از یک پرستار مجهز به وسایل کمکهای اولیه، چند جوان قوی برای حمل مجروحین به نواحی امن که پرستارها ایستاده اند و چند وسیله نقلیه (حتی موتور سوار) برای حمل مجروحین به بیمارستانهای امن می تواند جان ده ها نفر را به سادگی نجات دهند.

نانو تکنولوژی چیست؟


نانو تکنولوژی چیست؟

نانو تکنولوژی یعنی فناوری یک میلیاردم متر یا تکنولوژی اتمها . در زبان یونانی نانو بمعنای کوتوله و معادل یک میلیاردم می باشد یعنی 50000 بار نازکتر از ضخامت یک تار مو یعنی اندازه چندین اتم. اگر انسان به این اندازه بزرگ شود 2 میلیون کیلومتر طول قد او می شد یعنی به اندازه 5 برابر فاصله ماه تا زمین. قطعات الکترونیکی هر روز کوچکتر می شوند . ما از لامپهای رادیوهای پدربزرگهامان به اجزای نیمه رسانا در مدارهای الکترونیکی رسیدیم ونهایتا کیتها ساخته شد که شامل میلیونها ترانزیستور می باشند. صنایع میکرو الکترونیک از بزرگ به کوچک رسیده اند روش کل به جزء ولی در نانوتکنولوژی از جزء به کل می رسند و بدین ترتیب می توان ساختارهای جدیدی ساخت این مواد که خواص جدیدی دارند مواد هوشمند نامیده میشوند .

بطور مثال اگر یک سطح ساخته شده از مولکولهای آب گریز داشته باشیم این سطح خودش را تمیز می کند چون آب با سطح برخورد نمی کند و آلودگی را از خودش دور می کند . دلیل خشک ماندن سطح برگ نیلوفر آبی نیز همین است.آب روی شیشه معمولی پخش می شود ولی آب روی سطحی با ساختار نانو نمی ماند با یکنواخت سازی سطوح می توان سطحی کاملا ضد خش را بوجود آورد . امروزه پنجره هایی ساخته می شود که شفافیتشان با جریان الکتریسیته تغییر می کند یا شیشه هایی که در دماهای بالا عایقند . رسیدن به ماده را از اتمها شروع می کنیم فرض کنید می توانیم آنها را ببینیم و ابزار لازم را در اختیار داریم ( میکروسکوپ قرن 21 بر اساس پدیده کوانتوم ) . رد شدن توپ از دیوار در مکانیک کلاسیک غیر ممکن است ولی در مقیاس اتمی الکترونها می توانند از لایه ها و ساختارها رد شوند ، اساس کار این میکروسکوپ همین است . به کمک این وسیله سطح مواد را در مقیاس اتمی بررسی میکنیم قلب میکروسکوپ موازی سطح ماده حرکت می کند البته ماده باید رسانای جریان الکتریسیته باشد هرگاه نوک میکروسکوپ از روی یک اتم رد شود الکترونها از ماده وارد نوک میکروسکوپ می شوند بدین شکل جریان ضعیفی بوجود می آید هر چه این نوک به ماده نزدیکتر شود جریان قویتر می شود این جریان را بر حسب ارتفاع محاسبه می کنند نقطه به نقطه و خط به خط این کار انجام می شود و به این شکل تصویر توپوگرافی از سطح ماده بدست خواهد آمد. این تصویر کاملا دقیق بوده و می توان بوسیله آن نه تنها ماده را در مقیاس اتمی دید، بلکه می توان در مقیاس اتمی روی آن کار کرد .

در حقیقت میکروسکوپ الکترونی دقیقترین و بهترین ماشین ابزار دنیاست . با دادن بار الکتریکی می توان اتمها را یک به یک حرکت داد به این ترتیب می توان اجسام بزرگتری ساخت مانند آجر برای ساختن خانه ، قفسه ، سیم ، لوله در مقیاس نانوسکوپی . با استفاده از اتم کربن می توانیم ساختارهایی را بسازیم که قبلا وجود نداشتند. یکی از ساختارهایی که از کربن می شناسیم گرافیت است که در آن اتمهای کربن بصورت شش ضلعی کنار هم قرار گرفته اند و ساختار ورقه ای ایجاد کرده اند . ودیگری الماس که در آن اتمهای کربن شکل چهارضلعی دارند و در سه جهت فضا تکرار شده اند . ساختار جدیدی از کربن فولرن است که شامل 60 اتم کربن می باشد. باکی بال شناخته شده ترین فولرن استکه شبیه توپ فوتبال امی باشد و از 20 شش ضلعی و 12 پنج ضلعی ساخته شده است . لوله های بسیار باریک کربنی انواع مختلف فولرن می باشند که به نانوتیوب یا نانو لوله معروفنداین لوله ها بسیار مقاومند وقطر آنها حدود 1/4 نانومتر و طول آنها حدود 10-20 میکرون است در مقیاس اتمی میکرون طول زیادی است ولی در مقیاس معمولی خودمان 100000 بار نازکتر از مو !

برای ساخت لوله های کربنی دمای زیادی نیاز است تا اتمها بتوانند با هم ترکیب شوند که این دما از طریق سوختن گاز استیلن تامین می شود . یکی از مقاومترین الیافی که بشر ساخته 6 بار از فولاد سبکتر ولی مقاومت آن 100 برابر فولاد است. محققینی که قوه تخیل قوی دارند به فکر ساخت کابلهایی هستند که بتوان بوسیله آن به فضا رفت. کاربرد عینی تر آن تلاش برای ساخت پروتزهای استخوان است از آنجا که این پروتزها از کربن هستند با بدن سازگاری دارند. شیمیدانها و زیست شناسها بمنظور تشکیل خودبخودی درشت مولکولها بدنبال راههایی هستند که مولکولها در مکان مورد نظر آنها قرار گیرد . سطحی را در نظر بگیرید که مولکولها بر روی آن دو منطقه با خواص متفاوت بوجود می آورند . سپس مولکولهایی فرستاده می شوند که یک منطقه را می شناسند و با بار الکتریکی متصل می شوند . سپس سری بعدی مولکولها فرستاده می شود که روی سری قبل قرار می گیرند و کار ادامه پیدا می کند بدین ترتیب می توان سطوح واسطه ای بین مدارهای الکترونیکی دارای لایه ها و بافتهای زنده درشت مولکولها برقرار کرد یعنی می توان بافتهای زنده را به کامپیوترها متصل کرد. با ربط دادن زیست شناسی به کامپیوترها می توان نابینا را بینا و ناشنوا را شنوا کرد ویا داروهایی را در شرایط بدنی هر بیمار آزمایش کرد. برای نانوتکنولوژی باید یک شیمیدان ، زیست شناس ، فیزیکدان ومهندس الکترونیک بود . محققان رویای نانو روباتها را دارند که می توانند سلولهای آلوده را شناسایی کنند و از بین ببرند . نانو اجزایی که دارویی هستند و روی ویروسها اثر می کنند.

نانو چیست؟
همین‌طور که خودتان بهتر می‌دانید، نانو واحد اندازه‌گیری، برابر با یک میلیاردیم متر یا 9-10 است. در اصل کلمه "نانو" یک واژه یونانی بمعنای "قد کوتاه"! می‌باشد.(نه به اندازه یک میلیاردیم متر!). برای تصور این اندازه می‌توان گفت که نانو برابر با یک هزارم قطر موی انسان است.

تکنولوژی چیست؟
توانایی استفاده از منابع برای تبدیل آن‌ها به محصول(کالا یا خدمات) یکی از تعاریف تکنولوژی‌ست.

نانوتکنولوژی چیست؟
طراحی، ساخت، توسعه و استفاده از محصولاتی که اندازه آن‌ها در بازه 1nm تا 100nm قرار دارند را نانو تکنولوژی گویند. در حقیقت اینجا صحبت از ریز شدن است که این کار تماس بیشتر، فعالیت بیشتر و افزایش مساحت را ممکن می‌سازد. نانو یک مقیاس جدید در فناوری‌ها و یک رویکرد جدید در تمام رشته‌ها است و این توانایی را به بشر می‌دهد تا دخالت خود را در ساختار مواد گسترش دهد و در ابعاد بسیار ریز به طراحی و ساخت دست بزند و در تمام فن‌آوری‌هایی که بشر در حال حاضر به آن دست یافته، اثر بگذارد.

انقلاب نانو از کجا سرچشمه می‌گیرد؟
کوانتم نظری انقلاب نانو به حدود 40 سال قبل بر می‌گردد، زمانی که در سال 1959 "فایمن" در هنگام گرفتن جایزه نوبل، نظریه جدیدی مطرح کرد!(بابا عجب خوره‌ای بوده!) او در سخنرانی معروف خود در همان سال به عنوان "فضاهای زیادی در پایین وجود دارند" به بررسی بعد رشد نیافته مواد پرداخت. فایمن فرض را بر این قرار داد که اگر دانشمندان فراگرقته‌اند که چگونه ترانزیستورها و دیگر سازه‌ها را در مقیاس‌های کوچک بسازند، پس ما خواهیم توانست آن‌ها را کوچک و کوچک‌تر کنیم. او در ذهن خود یک دکتر مولکولی تصور کرد که صدها بار از یک سلول کوچک تر است و می‌تواند به بدن انسان تزریق شود ‌و درون بدن به مطالعه سلامت سلول‌ها و انجام اعمال ترمیمی بپردازد!

کاربردهای نانوتکنولوژی:

1) تولید مواد و محصولات: نانوتکنولوژی تغییر بنیادی مسیری است که در آینده موجب ساخت مواد و ابزارها خواهد شد. امکان سنتز بلوک‌های ساخنمانی نانو، با اندازه و ترکیب به دقت کنترل شده و چیدن آن‌ها در ساختارهای بزرگ‌تر که دارای خواص و کارکرد منحصر بفرد باشند، انقلابی در مواد و فرآیندهای تولید آن‌ها ایجاد می‌کند که محققین قادر به ایجادشان نبوده‌اند. مواد سبک‌تر، قوی‌تر، قابل برنامه‌ریزی و کاهش هزینه عمرِِِ ِکاری از طریق کاهش دفعات نقص فنی، از مزایای نانو ساختارها می‌باشد.

2) پزشکی و بدن انسان: فراتر از آسان‌کردن استفاده بهینه از دارو و کپسوله کردن داروها( PLA,PLGA) نانو‌تکونولوژی می‌تواند فرمول‌هایی برای رهایش دارو(Drug Deliverg) تهیه کند که به نحوه حیرت‌انگیزی توان داروها را افزایش می‌دهد.

3) نانو در طراحی و ساختن مواد سبک وزن، پرقدرت و مقاوم در‌ برابر ‌حرارت که مورد نیاز هواپیماها، راکت‌ها، ایستگاه‌های فضایی و سکوهای اکتشافی سیاره‌ای یا خورشیدی، نقش تعیین کننده‌ای دارد و با توجه به اینکه محیط فضا دارای نیروی جاذبه کم و خلا زیاد است، با نانو می‌توان ایجاد ساختارهایی که در زمین ممکن نیست را در فضا میسر کرد.

4) با استفاده از این فن‌آوری می‌توان ظرفیت ذخیره‌سازی اطلاعات را در حد 1000 برابر یا بیشتر افزایش داد. به طور مثال با این فن‌آوری می‌توان 50 عدد DVD را در یک هارد دیسک به ابعاد یک کارت اعتباری ذخیره کرد.

دیگر مزیت‌های نانو: نانوتکنولوژی موجب تغییرات شگرف در استفتده از منابع طبیعی، انرژی و آب خواهد شد. آلودگی آب را کاهش خواهد داد. امکان بازیافت و استفتده مجدد از مواد، انرژی و آب را فراهم خواهد کرد. در زمینه انرژی نیز نانو تکنولوژی می‌تواند به طور قابل ملاحظه‌ای کارایی، ذخیره‌سازی و تولید انرژی را تحت تاثیر قرار داده و مصرف انرژی را پایین بیاورد.

از مزایای تولید با اجزای ریز:
- دقت زیاد (حتی در حد یک اتم)
- اتلاف انرژی حداقل
- حداقل ایجاد
- حداکثر استفاده از منابع اولیه

تاثیر اقتصادی نانونکنولوژی: برآورد بازار نانو در تقسیم‌بندی آینده کشورها مهم است. بازار فن‌آوری نانو در سال 2005 حدود 200 میلیار دلار بوده و رشد سالانه آن تا سال 2011 حدود 30 درصد خواهد بود.
صنعت دارو: 100 میلیار دلار صنعت نیمه‌هادی: 100 میلیار دلار مصرف انرژِی: 100 میلیار دلار کاتلیت‌ها در صنایع شیمیایی و نفت: 100 میلیار دلار مواد و فرآیند‌های نانو ساختاری: در حد 340 میلیارد دلار! محصولات هوافضای حاصل از نانوتکنولوژی: 70 میلیار دلار

نتیجه اخلاقی: بسیاری از صاحب‌نظران، نانوفن‌آوری را مساوی آینده دانسته‌اند. به‌دلیل تاثیرات این تکنولوژی بر اکثر صنایع و تکنولوژی‌های موجود، متخصصان رشته‌های مختلف بدون گرایش به مباحث نانو، در دهه‌های آینده فرصتی برای رشد نخواهند داشت. به همین دلیل این مساله برای دانشگاهیان و محققان هر کشور ضروری است. به عبارت دیگر می‌توان گفت که اولویت هر کشور در صنعت و فن‌آوری است و بدون تسلط بر ابعاد نانو، در صنعت و فناوری دنیای جدید حرفی برای گفتن نخواهد داشت.


شعر : باز محمود با کنايه


باز محمود با کنايه
اندکی قدّ و يه هاله
سر خوش از وضع زمانه
نفت شصت و نه دلاری
سال 60 مليارد دلاری
با سفرهای فراوان
ساخته از خود فسانه
می برد پول از خزانه
می دهد دائم حواله
می خورد از مال مردم
می پَرد بر دوش مردم
می دهد دائم شعارِ
مهرورزی ، عدل خواهی!
خلق ثروت ، محو نکبت !
دين پناهی ، سادگی ، بی قيد و بندی!
چون به جدّ ، می نگری ، امّا تمامی :
تندخويی ، جنگ خواهی!
پخش فقر و بی نوايی !
لودگی ، مردم فريبی ، بی خيالی!
هسته ای اين طبل خالی!


نامه هايی کودکانه ، سر گشاده ، احمقانه
مملو از پند و عتاب و ادّعا ، پر از کنايه
می نويسد او برای حاکمان اين زمانه !
آخر ای مجنون سر مست
هيچ آيا تا کنون امّا
مروری کرده ای بر وضع و حال اين کرانه ؟
هيچ انديشيده ای آيا
که از روی محبت
گر يکی از آن اجانب
نامه ای بهرِ تو و اين دولتِ جل الخلايق
در بيان درد و رنج و حال و روزِ مردمِ بس مفلسِ اين سرزمينِ پر بلا و
مشکلِ خاور ميانه
با همان سبک و سياقِ هاديانه
پر غرور و پر اِفاده ، پر زِ ايراد و کنايه
انشا کند ، پخشش کند
در خيلِ انبوه رسانه ، ماهواره ، روزنامه
پاسخی داری برايش ؟
آسمان امروز ديگر نيست نيلی
يادم آمد از فلسطين
از بلندی های جولان
از دلار و پول نفت و نقشِ ايران
اندرون جيب و در کاشانة آن جيره خواران


از هولوکاست وحماس و نقشه بی صهيونيستِ گوشة خاور ميانه
حرف های قلدرانه ، احمقانه ، خود سرانه
پر هزينه ، پر ضرر ، بی فايده ، بَس ناشيانه
از رجايیِ زمانه ،
باورش گشته که هست او :
يک پديده ! معجزه در اين هزاره !
يک دو سه مزدورِ پرگو
در کنارش نيز، هر دم
می روند اين سو و آن سو
می کنند از او ستايش ، همچو ناجیّ ِ زمانه
ليک امّا
اندرون مملکت آنچه نمايان
سايه شوم فساد و نکبت و فقر و فغانِ بينوايان
با دو پای کودکانه می دويدم همچو آهو
گه به اين سو گه به آن سو
دور می گشتم زخانه
در ميان مدح و روضه
اندرون بحث و شورا و کلاس و مدرسه واندر رسانه
می شنيدم دم به دم
از هر فکور و صاحب انديشه و جزئی اراده
داستانهای مخوفی بهر اين ملک فِتاده


می شنيدم
از لب شيرين پيران خردمند
مستمر اين برترين و بهترين پند :
آه ای خوش باوران کم سوادِ پر افاده
اين چنين بی فکر و تدبير و درايه
مرز و بوم و مملکت کردن اداره
آخر ای مستان قدرت ، اين روش تا کی ادامه؟
اندک اندک رفته رفته
تيرگی ، افسردگی ، بيچارگی،درماندگی
بر پهنه اين کشتی در گل نشسته ،
گشته چيره
حيف امّا کز سر خيره سری ، خود محوری ، کوته خيالی
در نگاه اين جماعت
جملگی انديشمندان زمانه
يا که مزدورِ اجانب ، عامل و بوق بيگانه
يا که اهل پول و مايه، مافيای مسکن و بانک و قاچاق ، تحت الحمايه
هر که باشند ، از برای خيرخواهی
هرچه گويند و نويسند
غير مسموع و زياده !
ای دريغ از يک جواب صادقانه! عالمانه!
آری اينک
جهل او چون تيغِ برّان
می زند از بن
نهالِ جاودانِ اقتصاد و علم و تحصيل و اراده

می شنيدم اندر اين دوران پر رنجی که دانی
رازهای تلخی از آينده اين خاکِ پاکِ باستانی

بشنو از من ، کودکِ من
از زبان مامِ ميهن :
مرز و بوم پاک ايران
پرگهر مهد دليران
خطة يکتاپرستان
سرزمين مهر و ايمان
يک رئيس جمهور نادان
کـــرد ويـــــران ! کـــرد ويـــــران ! کـــرد ويـــــران


کاریکاتور - وقتی سارق دزدگیر میشود !





کاری از نیک آهنگ کوثر


کارتون - همه تون جاسوسید مگر اینکه ...




36 استراتژی برد برای جنبش سبز


۱- فریب: با تظاهر به کارهای روزانه، نقشه ات را پیش ببر. (استفاده از امکانات دولت برای مقاصد جنبش …)

۲- حسن را محاصره کن تا حسین را نجات دهی: به چیزی حمله کن که عزیز اوست، نقاط ضعفش را بیاب ( روز قدس، ۱۳آبان، هیات های مذهبی و روضه خوانی ...)

۳- با دشنه ی قرضی بکش: از قدرت دیگری برای حمله استفاده کن: حملات درونی اصولگراها.

۴- فریب زمانی: کاری کنید که وقتی شما در حال بازیابی نیرو و تدارکات هستید، طرف به دنبال حضور نیروهایش در صحنه و آمادگی برای نبرد باشد و وقتی خسته و سرگردان شد، شما با انرژی و نقشه حمله را شروع کنید (شعارنویسی در شب ...).

۵- فرصت سنجی: وقتی جنگ بین نیروهای درونی خود حکومت بالا گرفت، زمان یورش و پیشروی است.

۶- غافلگیری: حتا زمانی که در حال نبرد رو در رو هستید، از غافلگیرکردن استفاده کنید.

شش استراتژی برای رویارویی

۷- فریب روانی: اگر دوبار حمله ی گمراه کننده را تکرار کنید، حریف که به اولی و شاید دومی واکنش نشان داده انتظار سومی را ندارد، پس حمله ی اصلی همان سومی باشد.

۸- سعی کن هیچ توجهی را به خودت جلب نکنی تا راه های مخفی ات رونشود.

۹- کنار بایست تا از جنگ بین خودشان خسته شوند، آنگاه تازه نفس وارد شو. باید تا می توان در آتش اختلافات داخلی نیروهای کودتاچی دمید. این نیروها چون فاسدند، خائن به یکدیگر هم خواهند شد. آنها از مردم می ترسند.

۱۰- در ظاهر مطابق دلخواه حریف خودت را نشان بده، سپس در خفا بر علیه او اقدام کن.

۱۱- گاهی ضروریست که اهداف کوتاه مدت را فدای اهداف عالی و اصلیت کنی.

۱۲- باید از هر فرصت کوچکی سود جست. هر گام کوچک بسوی پیروزی مهم است.

شش استراتژی برای حمله

۱۳- ناگهانی: یورش باید ناگهانی باشد و نباید دشمن را هشیار کرد.

۱۴- از بلااستفاده ترین چیزها نیز برای پیشبرد جنبش غافل استفاده کن (بهره وری و خلاقیت).

۱۵- هرگز به حریفی که مزیتش موقعیتش است، حمله نکن. ابتدا او را از موضع قدرتش دور کن سپس حمله کن.

۱۶- راه فرار: اگر حریف در گوشه ای به دام بیافتد به سیم آخر می زند و از همه توانش استفاده می کند. بگذار راهی برای فرار داشته باشد.

۱۷- دام سازی: غنیمت گیری، قدرت، سکس، ثروت (فیلم های مخفی از فساد کودتاچیان، انتشار عکسها و اطلاعات مزدوران و سرکوبگران و افتادن آنها در تور نیروهای جنبش و افشای هویت آنها)

۱۸- دشمن را با گرفتن فرمانده شان زمینگیر کنید (بنابر موقعیت تصمیم بگیرید)

شش استراتژی در وضعیت سردرگمی

۱۹- هیزم زیر اجاق را بردار: اگر حریف قدرتمند است ابتدا به منبع قدرتش حمله کنید. دین منبع مشروعیت ج.ا. است برای همین پس از انتشار اخبار تجاوزهای جنسی در زندانها، مشروعیت مذهبی اش سلب و ریزش نیروهای مذهبی آغاز شد.

۲۰- ماهی گیری از آب گل آلود: پیش از رویارویی، شرایط گمراه کنننده ایجاد کنید.

۲۱- وقتی تنها راه، فرار و تجدید قواست یک داستان سر هم کن. وقتی دشمن سرگرم داستان توست، نیروهایت را از خطر دور کن.

۲۲- راه های تجدید قوای دشمن را ببند و اگر ممکن است او را اسیر کن.

۲۳- وقتی به همسایه حمله می کنی با آنکه دورتر زندگی می کند، دوست باش. دشمن ِدشمن تو، دوست توست. آن ها را دشمن نکن تا با هم علیه تو متحد نشوند.

۲۴- از منابع متحدت برای پیروزی استفاده کن و بگذار او نیز از مزایای پیروزی بهره مند شود و متحدت باقی بماند.

شش استراتژی پیشرفته

۲۵-ساختار آموزشی دشمن (شستشوی مغزی مذهبی و ...) را بشناس و آن را نقض کن.

۲۶- اگر فرد مقابل در موقعیتی است که نمی توانید با او بصورت مستقیم رویارویی کنید، از ترفند «به در بگویید تا دیوار بشنوه» استفاده کنید.

۲۷- نقش احمق: چنان نقش بازی کن که حریف گمان کند تو احمق و نادانی. آنگاه او حالت دفاعی کمتری به خود می گیرد و تو می توانی بهتر به او حمله کنی.

۲۸- وقتی دشمن روی پشت بام رفت، نردبان را بردار: دشمن را به نقاط صعب العبور بکشان و آنگاه راه فرار و خطوط ارتباطی او را قطع کن.

۲۹- درخت را با شکوفه های دروغین تزیین کن: با تغییر چهره و دستکاری، وانمود کن که یک چیز بلااستفاده یا بی خطر،مفید یا خطرناک است.

۳۰- نفوذ در دشمن: به داخل اردوگاه او نفوذ کن (با عنوان همکاری، تسلیم و یا حتا پیمان صلح) تا از نقاط ضعف و نقشه های او آگاه شوی.

شش استراتژی برای موقعیت استیصال

۳۱- دام عسل: استفاده از زنان زیبا برای دام اندازی و گستت در نیروهای دشمن.

۳۲- استراتژی دژ خالی: اگر تعداد دشمن بیشتر است، تظاهر به آمادگی نظامی کامل کن و با خونسردی رفتار کن. این سبب تردید در دشمن میشود (مگر آنکه آگاهی دقیقی از وضع شما داشته باشد). ممکن است دشمن از خیر حمله بگذرد. این دقیقن همان کاری است که حکومت در برابر معترضین انجام می دهد. چون تعدادش کم است، سعی می کند خونسردی خودش را حفظ کند و مزدورانش را به رسانه ها اعزام کند که بگویند «همه چیز عادیست، اوضاع آرامست و …» همین امر نشان می دهد که حکومت در وضعیت استیصال قرار دارد.

۳۳- تفرقه: وقتی او درگیر اختلافات داخلی است، توانایی اش برای یورش یا دفاع بسیار پایین است. در وضعیت فعلی حکومت تلاش فراوانی دارد تا اختلافاتی بین نیروهای جنبش سبز (بویژه بین سکولارها و مذهبی ها و یا داخلی ها و خارجی ها) بوجود بیاورد. باید هشیار باشیم.

۳۴- تظاهر به جراحت: دشمن شما را خطر فوری نمی داند، نیروهایش را استراحت می دهد.

۳۵- استراتژی های ترکیبی و جایگزین: همه استراتژیها باید برای یک هدف برنامه ریزی شوند؛ چنانچه یکی شکست بخورد، باید جایگزین وجود داشته باشد.

۳۶- عقب نشینی: اگر می دانی شکست قطعی است برای بازیابی نیرو عقب نشینی کن. وقتی در آستانه باخت هستی، سه گزینه داری: تسلیم، سازش و فرار. تسلیم یعنی شکست کامل، سازش یعنی نیمه شکست اما فرار به معنای شکست نیست. تا زمانی که شکست نخورده ای هنوز از شانس برخودار هستی.



ویدئو : ترانه دمتو بزار رو کولت با لهجه زیبای لری تقدیم به خامنه ای !





کارتون - بمب انتخابات در جمهوری اسلامی



فیلم لحظه شهادت مهدي فرهادي راد در عاشورای خونین 88



شهید مهدي فرهادي راد، 38 ساله فرزند بلال، فرزند يکی از خانواده های سرشناس و متدین شهرری در جریان حمله نیروهای امنیتی و سپاه به اجتماعات عزاداری و اعتراضی روز عاشورا در روز یک شنبه 6 دی ماه 1388 ظهر عاشورا، دراثر اصابت ۲۵ ساچمه به صورت به شهادت رسید. به نقل از هرانا و جرس، خانواده اين شهيد که در خيابان يخچال شهرری زندگی می کنند عصر روز عاشورا با يک دستگاه اتوموبيل هايس به بهشت زهرا برده می‌شوند و آنگاه جنازه فرزند آن ها را که در حال دفن شدن بوده به آنان نشان می دهند. مهدی توسط دو گلوله ، يکی در سينه و ديگری در سر کشته شده بود. از اين خانواده تعهد گرفته می شود که هيچگونه مراسمی بر پا نکنند. اهالی محل سنگ قبری بنام شهيد مهدی فرهادی راد برروی قبر می گذارند اما اين اقدام چند روز بعد مورد اعتراض عوامل حکومت قرار می گيرد و اين سنگ را بر می دارند.



کاریکاتور - شاهد عدم نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی !




ماجرای پدر بزرگ و تولد علی خامنه ای – کارتون از مانا نیستانی




حواشی تولد مقام معظم رهبری - کارتونی از نیک آهنگ




مصاحبه سایت روزآنلاین با بسیجی توهین کنند به دختر هاشمی رفسنجانی


روز آنلاین - دادستان کل کشور درست نبود.برادر بسیجی سعید تاجیک که به گفته اژه ای به علت فحاشی به فائزه هاشمی دستگیر شده، از پشت میز کارش[ریاست بسیج مستعضفین پالایشگاه تهران] به روز می گوید: تکذیب می کنم. یک عده دارن شیطنت می کنن.

او ادامه می دهد: من خدمت آقای دادستان هم عرض کردم الان ۲۰ ماهه اغتشاشه. شما دارین می بینین که این دختر هرزه کثیف شترسوارساندویچ خورـ یعنی با همین لحن گفتم ها..ـ هر موقع شما گرفتینش میگه من دارم ساندویچ می خورم. این چه ساندویچیه که ۲۰ ماهه داره گاز می زنه تموم نشده! اینها از تمام خط ها عبور کردن. به خدا و پیغمبر و امام و حضرت امام و حضرت آقا توهین کردن. شما هیچکدومتون رگ تون بیرون نزد. اکثر مسئولین نظام، بخصوص خیلی از حوزوی های ما خفه خون گرفته بودن.. مقام هاشمی بالاتره یا نعوذبالله مقام آقا امام زمان؟ مقام هاشمی بالاتره یا مقام حضرت آقا؟ این همه این کثافت ها از تمام خط قرمزها عبور کردن، به تمام مقدسات ما توهین کردن هیچکس رگ اش بیرون نزد، اون وقت من به کره هاشمی گفتم یابو به تریج قبای همه برخورده؟

بحث ما با آقای سعید تاجیک به همین مورد مختصر نشد، مصاحبه را بخوانید؛ مصاحبه ای تلفنی که من در آن "خواهر" و "حاج خانوم"بودم، سعید تاجیک"حاج آقا" و شنود هم می شد. [و یک نکته: در این مصاحبه کلمات ناپسندی گفته شده که حذف آنها ممکن نبود. پیشاپیش از خوانندگان و کسانی که مورد توهین قرار گرفته اند پوزش می طلبم]


از روز زنگ می زنم. می خواستم در مورد خبر دستگیری شما صحبت کنم. صحت داره این خبر؟

نه! تکذیبش می کنم. دیروزهم بچه هابه من گفتن. برای من فرستادن خبرو. نه! تکذیب میشه. البته می دونم شیطنت کیه...

شیطنت کی؟

تلفنی نمی تونم بگم، دارن شیطنت می کنن سر یک موضوعی. دارن یک محکی می زنن. می دونم ام کار کیه. حالا انشالله بمونه جواب شونو خودمون بدیم.

پس نگرفتن شمارو؟

حاج خانوم!من الان سرکار هستم.

بله ماهم تعجب کردیم. ولی خب دادستان کل کشور گفتن. همه سایت هام نوشتن...

نه؛نه. البته قبل از عید دستگیر شده بودم. یک هشت نه روزی هم اوین بودیم. یک سه روزی هم اعتصاب غذا کردیم.

ای بابا! اعتصاب غذام کردین؟!

بله. بعد خلاصه دیدیم صدامون بیرون نمی رسه، آخه آقایونم به اصطلاح می خواستن جامعه ملتهب نشه. چون از دانشگاه های اقصی نقاط کشور با من تماس می گرفتن که اگر شمارو بگیرن ما می ریزیم جلو قوه قضاییه. آقایونم شنود می کردن دیگه... الان هم تلفن داره شنود میشه ولی بذار نفر سوم هم بشنوه که یک خرده حالش جا بیاد... خلاصه دیدن بچه ها دارن با ما تماس می گیرن، از بقیه جاهام، حالا یا مستقیم یا غیر مستقیم به ما مراجعه می کردن که اگر شما رو بگیرن ما میریم جلو قوه قضاییه. خلاصه دیگه هفت هشت روزی ما رو بردن اوین. چند روزی اوین بودیم و مابقی شم از ما پذیرایی کردن...

از شمام پذیرایی کردن حاج آقا!

نه! کتک متک نه! بردنمون ....[مفهوم نیست]. بعدشم دو سه روز آخر بنده اعتصاب غذا کردم. اعتصاب غذام هم سه دلیل داشت: یکی اینکه خودم رو تنبیه بکنم در وهله اول که حضرت آقا رو تو این قصه اذیت کردم. دوم اینکه اعتراض داشتم به عملکرد قوه قضاییه؛ اعتراض شدید. سوم هم اینکه به خود آقای دادستان هم عرض کردم که هاشمی و خاندانش و زنش و بچه هاش و بخصوص فائزه، اونام باید دستگیر بشن. توجه کردی؟

بعله. راستی حاج آقا اون حرف هایی که در فیلم می شنویم واقعا گفته شده؟

ببینین من البته ماهواره ها رو نگاه نکردم که ببینم کدوم فیلم رو گذاشتن. دو تا کیلیپ بود؛ اونی که گفتم دهنتو جر میدم، پدرتو در میارم، درست بود، اونارو خودم گفتم. به آقای دادستان هم گفتم کتمان نمی تونم بکنم.حرفی رو که بوده زدم، اونم به خاطر اینکه قوه قضاییه با اینا برخورد نکرد، این آتشفشان در درون من غلیان کرد، یکدفعه منفجر شد. حالامنتظر بدتر از ایناشم باشن. منتها حضرت آقا [خامنه ای] گفتن فحاشی به طور کلی نفی میشه که مام روی چشم مون میذاریم و فرمایش مقام معظم رهبری رو نصب العین خودمون قرار میدیم اما اون فحش رکیکی رو که آخرش هست من به طور کلی تکذیب می کنم. من فحش ندادم. اونو کس دیگه گفته. توجه می کنین؟

بعله! حالا اصلا فیلم رو کی گذاشته؟ یک ذره مشکوک به نظر نمی رسه؟

خب مشکوک که کل داستان مشکوکه، ولی من خدمت آقای دادستان هم عرض کردم که والله قسم من کارم عمل به هنگام بود. من برخورد با اینا رو جزو زندگیم می دونم و واجب هم هست. یعنی به خودم واجب می دونم که با اینا برخورد کنم. به دادستان ام عرض کردم من پامو از اینجا بذارم بیرون حیثیت برای هاشمی نمیذارم؛ چون شما برخورد نکردین حالا خود ملت باید برخورد قهر آمیز بکنن. همون روزی که حضرت امام فرمودن اگر مسئولین به داد شما نرسیدن راسا اقدام بکنید، تکلیف رو روشن کردن. خب مام می خوایم راسا اقدام بکنیم. توجه کردین؟

بعله! ولی حاج آقا رئیس قوه قضاییه که منصوب حضرت آقاست. باید عمل بکنه. به نظر شما چرا نمی کنه؟

حاج خانم! قوه قضاییه گندشو درآورده. الان تمام اعتراض ما روی قوه قضاییه س. من خدمت آقای دادستان هم عرض کردم الان ۲۰ ماهه اغتشاشه. شما دارین می بینین که این دختر هرزه کثیف شترسوارساندویچ خورـ یعنی با همین لحن گفتم ها..ـ هر موقع شما گرفتینش میگه من دارم ساندویچ می خورم. این چه ساندویچیه که ۲۰ ماهه داره گاز می زنه تموم نمیشه! اینها از تمام خط ها عبور کردن. به خدا و پیغمبر و امام و حضرت امام و حضرت آقا توهین کردن. شما هیچکدومتون رگ تون بیرون نزد. اکثر مسئولین نظام، بخصوص خیلی از حوزوی های ما خفه خون گرفته بودن.. مقام هاشمی بالاتره یا نعوذبالله مقام آقا امام زمان؟ مقام هاشمی بالاتره یا مقام حضرت آقا؟ این کثافت ها این همه از تمام خط قرمزها عبور کردن، به تمام مقدسات ما توهین کردن، هیچکس رگ اش بیرون نزد، اون وقت من به کره هاشمی گفتم یابو به تریج قبای همه برخورده؟ رگ همه زده بیرون! این برای اینه که قوه قضاییه نتونسته درست عمل بکنه. این را هم یقین دارم که لاریجانی با این حرفی که در مورد من زده خودش از همین هاست.

خود همین ها یعنی کیا؟

اینا ادمای خود هاشمی ان. عمله اکره خود هاشمی ان. حالا نمی تونم پشت تلفن به شما بگم، دارن صدای منو می شنون ولی من توی خود اوین شم گفتم، البته این رو نگفتم ولی پاش برسه به خود لاریجانی ام میگم. من از احدالناسی جز خداترس ندارم.

چطور؟

چون جون ام رو گذاشتم کف دستم. کار و زندگی امو گذاشتم. رفیقام جلوی چشمام تیکه پاره شدن. من تیکه های تن شون رو از روی زمین جمع و جور می کردم. من که ساکت نمی شینم. من و امثال من ـ حالا اسم نمی خوام ببرم ـ ساکت نمی شینیم. شاهرگ مون بره اون گره ای رو که جلو کفار باز کردیم، نیگر میداریم. به آقای دادستان هم عرض کردم. گفتم مسئولین نظام ما یک عده شون آلزایمر گرفتن. حضرت امام گفت جنگ مرز و جغرافیا نمی شناسه. تا کفر هست ما هستیم. مبارزه ام هست...

ولی ببینین حاج آقا اتهام شما اینه که بالاخره دارین در مملکت اسلامی قانون شکنی می کنین.

غلط کردن! اینا دارن کلیشه ای برخورد می کنن. من دارم با یک دختر هرزه برخورد می کنم؛ آقا صدای همه تون دراومد؟! ببینم قران رو توی مسجد سوزوندن، مشکل نیست؟ خواهرم! اینا قران آتیش زدن، مسجد آتیش زدن..

کی؟

روز عاشورا. اینا روز عاشورا ریختن بیرون. سرکرده این فتنه کیه؟ خود هاشمی و خاندانش. زنش صبح انتخابات میاد رایشو بندازه توی صندوق میگه بریزین بیرون. آقا! میگه موسوی رای آورد آورد نیاورد، ملت بریزن توی خیابون حق شونو بگیرن؟!...این یعنی چی...

حالا ببینین آقای مطهری یک چیزی گفته....

اونو که ولش کن. غلط کرده. اصلا نگو مطهری خواهرم. اون نجس العینه. من حاضر نیستم اسم شهید مطهری رو روی این کثافت بذارم. بگین علی فریمانی. همین ملعون ـ نوارش هست ـ توی مجلس میگه کوچک زاده اسمش کوچک زاده نیست آخرش اف داره! اون وقت این اعتراض می کنه؟! وقتی این اعتراض می کنه باید بهش بگه بتمرگ پفیوز؟ با همین لحن؟ این اقایی که دنبال اینه که من شلاق بخورم اگر واقعا قانون اسلام برای صغیر و کبیر، غنی و فقیر یکیه باید برای اینام برابر باشه. یعنی چی که چون این نماینده مجلس است در شانش نیست، یعنی چی؟ کسی که الان باید شلاق بخوره، علی مطهریه. من گفتم حرومزاده، درسته اما اینا یقه این صانعی، این مرتیکه بیشرف رو گرفتن؟ چرا این حرومزاده رو نگرفتن؟...

آهان! شما درد دین دارین. باشه. ولی چرا وقتی مشایی این حرفا رو می زنه، احمدی نژاد این کارها رو می کنه.. شما ساکت این؟

مشایی رو که سرتاپاشو کثافت و نجاست گرفته. شما فکر نکن من جای دیگه انتقاد ندارم. مشایی از اینا کثافت تر. اینا از مشایی کثافت تر. مشایی یک آدم مرتاضه. رمال داره در زنجان، از اون خط می گیره.....

خب احمدی نژاد تاییدش می کنه....

باشه احمدی نژادم اشتباه می کنه. بیخود می کنه تاییدش می کنه. ببین خواهر من هرکی در خط ولایت بود نوکرشم، هرکی از خط ولایت عبور کرد ما دشمن خونی اش هستیم. مقابلش می ایستیم. قران هم فرموده، پیغمبر هم فرموده. ما دیگه از قران خودمون و سیره انبیای خودمون که نمی گذریم. من به آقای دادستان هم گفتم آقا بنده گردنم در مقابل قانون مثل مو باریکه. هر حکمی که شما برای بنده ببرین روی چشم ام میذارم اما به شرطی که کلیشه ای برخورد نکنین....

ـ حالا فکر می کنین نوبتش میشه که یک روزی باشما هم برخورد بکنن؛ یعنی جدی برخورد بکنن؟

ببین من که زبونی نیستم که بخوام کوتاه بیام، برخورد بکنن. خودشونم بالاخره برخورد بچه حزب اللهی رو می دونن. می خوان بکنن بسم الله. اوندفعه هم که مارو بردن به کسی نگفتن. متوجه ای؟

بعله!

بچه ها قرار بود از اقصی نقاط کشور بریزن. یعنی آمادگی شو دارن. منم به بچه ها شماره تلفن دادم که اگر منو گرفتن سریع کاری رو که باید بکنن، بالاخره بکنن. آمادگی شو دارن الحمدالله. بچه حزب اللهی ها بی صاحب که نیستن که!

ـ بله ولی بالاخره بچه حزب اللهی ها هم به یک فرمانی میان توی خیابون...همین جوری بیان همه شون رو می گیرن. اون وقت چیکار می کنن؟ مگه چند نفرن؟

چندنفرن! حالا بگیرن ما رو، برخورد قهر آمیز بکنن ببینن بچه حزب اللهی ها چیکار می کنن.

ـ گرفتن شون که کاری نداره که.

کاری نداره چیه خواهرم! مگه می تونن قطار بگیرن همه رو ببرن؟ یکی دو تا هستن مگه. طبق فرمان چیه؟ مگه وقتی ریختن تو اغتشاشات همه رو لت و پار کردن و قلع و قمع کردن به فرمان کسی بود؟

ـ آهان! خودشون ریختن.

بله، بچه بسیجی خودش عمل اش به هنگامه، می دونه چه زمانی باید عمل بکنه. این نیست که کسی به اینا خط بده. توجه کردی؟

ـ بله ولی بالاخره یک مرکزی باید باشه که...

نه؛ نه؛ مرکز نمی خواد. مرکز فرماندهی حزب اللهی عقل و درایتشه. شور و شعور خود بچه هاس. اینکه مثلا منو بگیرن ببرن زندان، جواب بچه ها به خاطر من نیست. اونا به خاطر تفکره که میان....

ـ ولی بالاخره بسیج فرمانده داره دیگه...

نه؛ نه؛ اصلا توی این بازی ها وارد نشین که بسیج فرمانده داره؛ مثلا عزیز جعفری بیاد بگه؟ نه؛ این جوری نیست. خود بچه ها میان به صورت خودجوش.

ـ خودجوش؟

بله به صورت میدانی میان. تو نماز جمعه می گن آقا فلانی رو گرفتن. بچه ها میگن آقا بریم اینجا، بریم فلان جا...مگه خیلی از این اتفاقات نیفتاده؟ این جور نیست که بچه ها بشینن. بر فرض مثال الان من بسیجی نیستم ولی حزب اللهی ام. منتظر بشم آقای عزیز جعفری به من فرمان بده؟ نه سپاهه، نه وزارته، نه نیروی انتظامیه، هیچ جا...این انگ ها به ما بسته نمیشه؛ نه؛هر جا که بسیجی ببینه خط امام در خطره، هرجا بسیجی احساس بکنه در مقابل خون شهدا و در مقابل ارزش های اسلامی یک سری عناصر فاسد وایسادن و می خوان یک جریان کثیف و سیاسی راه بندازن، خود بچه ها به صورت خودجوش جلوی این جریان فاسد و کثیف می ایستن.

ـ خودشون؟

بعله خودشون.

ـ حالا این خودشون و خود شما در همین تظاهرات بیست ماه اخیر به قول خودتون ریختین مردم رو قلع و قمع کردین، زن و بچه مردم رو لت و پار کردین. چه احساسی دارین؟

ببین این جوری برداشت نکن، فیلم ها رو ببین. کسی که میاد در مقابل دین می ایسته، به فرمایش امام باید جلوش وایساد.

ـ یعنی اونا مقابل دین بودن...

من اون کسی که دست دوست دخترشو گرفته اومده بیرون، بستنی لیس می زنه، می خواد با کفش نماز بخونه ، دهنشو جر میدم. اینا مردم نیستن. توجه می کنی؟

ـ بعله! همه توجه ام به شماست.

این محاربه. باید اعدام بشه. شما آیه ۳۲ سوره مائده رو بخونین. میگه کسی که در مقابل پیغمبر خدا و دین خدا می ایسته، اینو باید دست و پاشو، خلاف همدیگه قطع بکنین. حکم خداست، لاریجانی باید بگه؟!

ـ ولی وقتی حکومت اسلامیه، رئیس قوه قضاییه شم آقا انتخاب کرده، نباید قانون باشه؟

منم دارم در چارچوب حکومت اسلامی حرف می زنم نه حکومت قذافی. کسی که در مقابل حکومت اسلامی صف آرایی می کنه، می خواد ارزش ها رو زیر پا بذاره باید تیکه تیکه اش کرد.

ـ حالا خوب شد گفتین قذافی. الان ملک حسن، پادشاه اردن رو دعوت کردن ایران. این درسته؟

ببینین اون ملک فهد، اون حرومزاده که حضرت امام فرمود من اگر صدام رو ببخشم ملک فهد رو نمی بخشم. اگر فهد با آب زمزم و کوثرم خودشو شستشو بده، غیر قابل بخششه...

ـ ببخشین من گفتم ملک حسن، پادشاه اردن رو گفتم...

ملک حسن. من هم تعجب کردم گفتم ملک فهد رو که دعوت نکردن.

ـ نخیر هنوز دعوت نکردن. پادشاه اردن رو گفتم.

این هم پسر همون حسین اردنی ملعونه که طناب جنگ علیه ایران رو کشید، حالا اومده اینو دعوت کرده. حالا باید ببینیم اینو کی دعوت کرده... البته من الان نمی تونم نتیجه گیری بکنم ولی اینو بدون که در هر حال دعوت این کسانی که حضرت امام اونا رو منفور و ملعون معرفی کرده زیر سر امثال مشایی و هاشمیه.

ـ احمدی نژاد گفت من دعوت کردم عقب نشینی هم نمی کنم، خودم شنیدم.

آقای احمدی نژادم که وحی منزل نیست که. آقای احمدی نژاد تا زمانی برای ما آقای احمدی نژاده که در خط ولایت باشه. خارج بشه از این خط ایشونم منفور بچه بسیجی هاست. منفور ملت ایرانه. اگر تو خط ولایت بود نوکرشم هستیم. اینکه احمدی نژاد بره پیش اینا یا لاریجانی بلند میشه میره مبارک رو ماچ می کنه، نعوذبالله اینا فرستاده خدا نیستن که ما بگیم اینا هر کاری بکنن ما قبول داریم. نه؛ ما پیرو ولایت مون هستیم، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.

ـ حاج آقا! سئوال آخرم اینه که الان احتمال میدین دستگیرتون کنن؟ ببرن تون واقعا؟

دستگیرمون کنن. من که ترسی ندارم که.

ـ می دونم ولی احتمالشو می دین که این کارو بکنن؟

ببین خواهرم، من جرمی مرتکب نشدم. با دختر هاشمی برخورد کردم، با پسرش. فحش دادم. دری وری گفتم، جرم ام هم ثابت بشه در وهله اول طبق ماده ۶۰۸ قانون کیفری، ۵هزار تومن تا صدهزارتومن جریمه س، اگر ثابت بکنن ۷۴ ضربه شلاقه. نهایتش ام یک سال زندانه. این که زندانه من اگر تو خرمن آتیشم بگن میرم، اگر تو دهنه کوه آتشفشان هم بگن میرم، خود حضرت آقا بگه من میرم. این مهم نیست که منو بگیرن، مهم اینه که عملکرد قوه قضاییه در چه راستایی داره شکل می گیره. قوه قضاییه ما فشل است، قوه قضاییه ما سوراخه. قوه قضاییه ما مشکل داره...

ـ خب چرا؟ مثلا الان رحیمی معاون اول احمدی نژاد پرونده داره. خانه فساد فاطمی و از این حرفا ولی نمی تونن باهاش کاری کنن چون....

بله، بابا فساد مالی داره اون. منم می دونم. ولی قانون باید مثل آفتاب باشه. آفتاب به کافر می تابه به دیندار می تابه، به گندم و ببخشین به سگ و گربه ام می تابه. خب؟ وقتی در حکومت اسلامی قرار باشه قانون توش اعمال بشه دیگه صغیر و کبیر نباید بشناسه.

ـ خدا باباتو بیامرزه

بله؟

ـ می فرمودین...

چه اونی که قیطریه می شینه چه اونی که جنوب شهر، همه باید در برابر قانون متواضع باشن، قانون هم باید با همه اینا یکسان برخورد بکنه...

ـ خب نمی کنه که.

خب مردم باید خودشون یک حرکتی بکنن دیگه. من خدمت شما عرض بکنم الان فکر نکنین چون آقای لاریجانی نماینده حضرت آقاست در قوه قضاییه، آقا ازش رضایت کامل داره. نه. ایشون عملکردش درست نبوده. در این مدتی که ایشون اومده من شنیدم به جرم اضافه شده.. البته آمار دقیق شو نمی دونم. یکی از این دوستان ما می گفت از وقتی لاریجانی اومده تعداد زندانی های ما اضافه شده.

ـ خب زندانی های این دو سال اخیر بعد از انتخاباته دیگه.

نه؛ نه. انتخابات. باز شما یک خرده داری میری خاکی. مسائل پیرامون انتخابات بحث خودش را داره. اون اصلا سوای این حرفاست...

ـ نه دارم از نظر تعداد زندانیان میگم.

نه اونا زندانی سیاسی ان، زندانی سیاسی با زندانیانی که جرم اجتماعی مرتکب می شن فرق می کنه.

ـ آهان یعنی شما می گین زندانی عادی زیاد شده.

آره. مثلا همین مواد مخدر. یا مثلا اعلام کردن با چاقو کش ها برخورد قاطع می کنیم، حتی اعدام می کنیم. اون وقت شما ببینین رسما در تهرون اینهمه چاقو فروشی هست. انواع و اقسام چاقو و قمه رو دارن می فروشن. کجا با اینا برخورد کردن؟...

ـ خوب شد این چاقو رو گفتین. چند تا عکس روی سایت ها هست از لباس شخصی ها و بسیجی ها که در تظاهرات چاقو دست شونه؛ با اسم و رسم. دیدین اونا رو؟

دیدم. اولا اینو خدمت شما عرض بکنم که امام گفتن هر وقت دیدین رادیوهای بیگانه، ماهواره های بیگانه دارن علیه شما سمپاشی می کنن بدونین کارتون درست بوده. اما اگر ازتون تعریف کردن بدونین بابا مشکل دارین...

ـ ببینین این عکسا چاپ شده، اینها در حال زدن مردم هستن و چاقو دست شونه...

خب از کجا معلوم بسیجیه؟ روش نوشته بسیجی؟ هر کی ریش میذاره، یقه شم تا این بالا می بنده بسیجیه؟ خواهرمن! الان که دیگه هزارتا کلک توی اینترنت و توی کامپیوتر میشه زد. دیشب یک فیلم نشون داد، فیلم فداکار، زنه لخت لخت بود با کامپیوتر لباس تنش کرده بودن. اصلا مشخص بود لخت بود.

ـ خب بله دیگه مشخص میشه

نه؛ ولی لباس تنش کرده بودن.

ـ خب سیستم امنیتی جمهوری اسلامی که قوی است. عکس اینام که هست، می تونستن بگیرنشون. نه؟

مگه ثابت شده؟ مگه گفتن؟ مگه گرفتن؟

ـ همینو میگم دیگه. عکسا نشون میده لباس شخصی و بسیجی ان. حالا اگر طرف رو بگیرن و دادگاه علنی بذارن با سند و مدرک بگن بسیجی نیست روشن میشه دیگه..

ببین من اصلا چرا غیر مستند صحبت کنم. ما خودمون ده نفرو گرفتیم، لباس شخصی تن شون بود، پدرشونم درآوردیم اما دیدیم آدمای عوضی ان. دستاشونم خالکوبی بود. خب تلویزیون خودمون که داره نشون میده. هفته ای چند بار پلیس قلابی می گیرن. با لباس میان از مردم اخاذی می کنن. ما باید بگیم اینا نیروی انتظامی ان؟

ـ آخه اینا در تظاهرات بودن. داشتن مردم رو لت و پار می کردن. قلع و قمع می کردن. شما میگی قلابی بودن؟

خواهرم تلویزیون خودمون هرروز اینا رو نشون میده. به صورت کامپیوتری این چیزارو درست می کنن.

ـ آهان. یعنی اینایی که در تظاهرات لت و پار می کردن چاقو نداشتن. چی داشتن اون وقت؟

شما مگه در خیابون آزادی بودی...

ـ نه بابا نرفتم، ترسیدم. همه رو می گرفتن لت و پار می کردن.

ما تو آزادی یک مشت اراذل و اوباش رو دیدیم، حدود سه چهار هزار نفر بودن. می دونی ما چند نفر بودیم؟

ـ چندنفر؟

خدا گواهه که صدنفر.

ـ همون موتورسوارها بودین؟

ریختن سرمون با شمشیر و قمه می خواستن مارو تیکه پاره کنن. ولی بچه ها ریختن ما رو نجات دادن.

ـ بعد شما اونارو لت و پار کردین.

بله؛ توجه کردین؟ ما نزدیک هشت نه تا شهید دادیم در راس اش هم شهید حسین غلام کبیری در شهر ری.

ـ مثلا صانع ژاله؟ اونم بسیجی بوده؟

[سکوت] والا من نمی دونم می گن کارت بسیجی داشته. بوده یا نبوده رو من نمی دونم. من نمی شناسم ایشون رو.



کمیته تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام چیست ؟ مصاحبه سردار مدحی



مصاحبه سردار سید رضا حسینی (محمد رضا مدحی) با دکتر علی رضا نوری زاده پیرامون کمیته حفظ نظام (تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام) نحوه شکل گیری،عملکرد،وظائف، محدودۀ اختیارات، همچنین فساد گسترده مسئولین عالیرتبه نظام علی الخصوص قوه قضائیه و مسائلی از این قبیل،تخلفات و ظلم های بی حد و مرز مسئولین صاحب نفوذ به عده ای و تصاحب اموال آنان به طرق مختلف و از مجاری کانال های دولتی (متن پیش رو پیاده شدۀ مصاحبه سردار حسینی (مدحی) میباشد که به دلیل اینکه مخاطبین به هر صورتی حتی به صورت مکتوب دسترسی به روشنگری ها و شفاف سازی های ایشان داشته باشند لذا سعی نمودیم نوشتارراعینا شبیه خود مصاحبه با ادبیات محاوره ای پیاده نماییم تا هیچ تغییری در محتوا پدید نیاید.

دبیرخانه جنبش جمع یاران(جانبازان،رزمندگان جنگ و نظامی اطلاعاتی های مخالف روند کنونی)


متن پیاده شده از مصاحبه دکتر نوری زاده با سردار مدحی :


دکتر نوری زاده :
به علت سفرم و به علت دور افتادن،در واقع گفتگوی ما با سردار مدحی به عقب افتاد یعنی بعضی از شما هم برای من کامنت گذاشته بودید یا ایمیل زده بودید که آقا چی شد و از اون تفسیرهایی که زود ما ایرانیها با ذهن توطئه گر شروع میکنیم به درست کردن . نه من در سفر بودم سخت بود نمیشد من 3 روز برنامه ندادم و ببینید من در طول سال به ندرت ممکنه برنامم رو مثلا تاخیری توش بیافته سردار هم یک مقدار معالجه داشت باید پیگیر معالجاتش میشد و در عین حال داره کار میکنه داره تلاش میکنه . گفتم اون روز و نوشتم در یک جایی صحبت میکردیم با چه اقتداری علیه هرگونه راه حل نظامی صحبت کرد و هرگونه راه حل نظامی را رد کرد و تاثیر گذار هم بود حرفش . برای من خیلی مهم بود خوب طبیعتا انسانی که در جبهه سلامتیش رو از دست داده تمام تن پر از درد،اون شیمیایی که در حلبچه رفت مردم را درو کرد هزاران کرد آزاده رو هزاران کرد بیگناه رو آن آقای خالد ابن ولید قلابی به کشتن داد و در ایران هم بچه ها شیمیایی شدند آن رضای نازنین من رفت پرپر شد خاکستر شد همان رضائی که میگفت در جبهه ها انگشت های پای آقای محسن رضایی رو میمکیدن که پاهاش یخ نزنه،و آقای رضایی دریغ از اینکه حتی برود به اینها سر بزنه ، تلخه دیگه آدم اینها را میبینه ، سردار مدحی هم جلوم هست به هر حال یک سرتیپ سپاه هست یک آدمیست که در جبهه بوده پر از تجربه است ، پر از درده ، پر از خاطرست ، و باز هم گفتگومون را از سر گرفتیم روی خط به حرف ما گوش میکنه ، به ایشان سلام میکنم . سلام سردار

سردار سید رضا حسینی (مدحی) :
سلام به شما آقای دکتر و بینندگان و شنوندگان محترم برنامه پنجره ای رو به خانه پدری .

دکتر نوری زاده :
ممنونم عزیزم که در واقع با کاری که الان دارید میکنید خسته ای ، کار سنگینه ولی خوب ادم وقتی عاشق باشه کار میکنه،یادتون هست پریشب من با چه چشمی آمدم خدمتتون،چشم سردار هم مثل مال منه ،یعنی او هم نخوابیده ولی امروز مطابق بحث هایی که داشتیم برای اینکه مدحی را بهتر بشناسید برای اینکه به هر حال انسانی بوده به خاطر نوع کاراش و حساسیت کاراش اغلب در پس پرده بود اما بنده وقتی عکس ها را میبینم در بیمارستان چه کسی رفته به دیدنش برایم مشخص میشود که چه جایگاهی داشته یا حکمی را که به ایشان دادن میبینم معلوم میشه دو کار سردار مدحی داشته خیلی مهم بوده یکی مسئله کمیتۀ حفظ نظام،یعنی تلاش برای نگه داشتن نظام و جلوگیری از خطراتی که نظام را تهدید کردهو یکی دیگر تشکیلاتی بوده که درواقع برای مقابله با خطرات بوده مقابله با دشمن بوده،من دلم میخواد به خودش واگذار کنم واقعا این کمیته ها را برای شما تشریح کنه بدانید چه آدمی داره با ما صحبت میکنه که اونوقت حرف هاش معنی بهتری پیدا میکنه و جایگاه خودش هم مشخص میشه ، سردار سراپا گوشیم .

سردارسید رضا حسینی(مدحی) :
خواهش میکنم در خدمت شما هستم ببخشید عرضم به حضورتان در تائید فرمایش شما بله ما هم یک چهار شبی میشه که درست نتوانستیم بخوابیم الحمدالله از بیمارستان به لطف خدا و کمک دوستان از جمله حضرتعالی که بسیار محبت فرمودید مرخص شدم اما سخت درگیر و مشغولیم مثل شما،من که چشمم دیگه واقعا افتاده انشاالله که خدا کمک کنه نتیجه بده کارهامون،عرضم محضرتون در خصوص کمیته فرمودید ما یک کمیته داریم به نام کمیته تقویت و جلوگیری از تضعیف نظام،این کمیته وظیفش این هست که با هر نوع مسئله ای،یعنی اختیارات اینقدر جامع هست که شما میتوانید به نانوایی از آرد نانوایی شما میتونید مسئله را بگی ایجاد بدبینی میکنه تا بیایی برسی به بالاترین مقام اجرایی کشور یا سیاسی یا نظامی یا امنیتی یا قضایی یا هر کسی که فعاله شما در این کمیته اینقدر اختیار داری که حتی تا زیرمجموعه های رهبری را کنکاش بکنی و با مسائلی که به وقوع پیوسته یا به وقوع میخواهد بپیونده برخورد بکنی این کمیته از ابتکارات جمعی از دوستان و پیشنهاد اولیه حقیر بوده قبل از این در قالب کشف جرائم و اطلاعات در سالهای اولیه بعد از جنگ شروع به کار کرد یادش بخیر اینجا یادی از حاج آقای رزاقی بکنیم که ایشان خیلی زحمت کشیدند آن اوایل برای برخورد با تخلفات مسئولین،عمده کار ما برخورد با تخلفات مسئولین رده یک و رده و دیگر خیلی به پائین می آمدیم دیگر رده 3 نظام بوده ولی شرایط امکانات آنقدر جامع بوده که میتوانستیم حتی به افراد عادی هم که ایجاد بدبینی میکنند مثلا وارد بشیم یعنی از اختیارات ما بود .

دکتر نوری زاده :
ببخشید سردار یعنی اینکه افرادیکه با عملکردشون در مردم ایجاد بدبینی میکردند یعنی اینکه با دزدیهاشون،با سوء اخلاقشون،اینها باعث میشدند که مردم بدبین بشن به نظام .

سردار سید رضا حسینی (مدحی ) :
آقای دکتر دقیقا همین هست دیگه ببینید شما وقتی که اخیرا آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه اعلام کردند یک باندی را گرفتن 6 میلیارد تومان اختلاس دولتی دارند خوب حالا خدا بیامرزه ما پرونده ای داشتیم 37 میلیارد تومان اختلاس نبود ولی اسمش را گذاشته بودند اختلاس،37 میلیارد تومان برای تبلیغ فرد هزینه کرده بودند وقتی که یک جوانی این را میبینه و برای یک وامی واقعا،من رفته بودم برای بانک خودم وجهی را میخواستم از حسابم برداشت بکنم حالا خوب میدونید در ایران برای یک مبلغ مثلا خوب برای یکی 5 میلیون خیلی پول هست جریان همان هر که بامش برف بیش هست،به هر حال من رفته بودم بانک یک مبلغی را برداشت کنم جوانی گریه کرد ما در حساب اسم شماره حساب میدم شش میلیون یک اولین حساب خیریه بانک ملی،اون موقع آقای امیر اصلانی و احسانی میر و معاون بانک ملی کل کشور بودن اسم من هم محمد رضا مدحیه به همین اسم شماره حساب شش میلیون و یک اولین حساب خیریه رو من باز کردم که از حساب شخصی خودم درآمد مورثی که پدرم به جا گذاشته بود الحمدالله دو چیز ما قبل از انقلابیه،یکی دین ماست یکی درآمد ماست اینا همه برمیگرده به قبل انقلاب،این حساب شش میلیون یک که من آنجا افتتاح کرده بودم از محل این من نامه مینوشتم میرفتن از بانک با سپردن مثلا یک تعهد وام میگرفتن.این بعد از این اتفاق صورت گرفت من جوانی رو در بانک دیدم به خاطر یک وام 200 هزار 250 هزار تومان وام ازدواج از ایشان فقط سند منگوله پدرش و مادرش و پدر زنش و مادر زنش رو نخواسته بودن ببینید در چنین شرایطی که وقتی یک اختلاس 6 میلیاردی در امروز میشه فکر نکنید که اون معضل حل نشده هنوز هست جوانی که برای امر ازدواج لنگ وام ازدواجشه آقایون ببخشید دیگه میلیارد میلیارد وام میگیرن بزرگترین وام ها رو میگیرن من توی فیلمم زمانی که در ایران بودم اینها را گفتم با چند تا از این آقازاده ها به خاطر فساد مالیشون برخورد شده این فیلم الان در وبلاگم هست در یوتیوب در اکانتم هست .

دکتر نوری زاده :
سردار بعضی از این آدم های سوء استفاده چی را اسامیشون را ذکر کن چه کسانی بودند .

سردار سید رضا حسینی(مدحی) :
ببینید از آقای ناصر واعظ طبسی شما بگیرین من اگر الان بگم میگن آقا ببینید این پشت سبزها رو خالی کرد من یه درد دلی که با هم میکردیم اگر یادتون باشد من گفتم آقای هاشمی پشت سبزها نخواهد ایستاد اگر اجازه میدهید من ادامه بدم اگر نه بعدا به شما میخواهد حمله بشه من سکوت کنم

دکتر نوری زاده :
من اصلا راجع به هیچ کسی خط قرمزی ندارم .

سردار حسینی (مدحی) :
شما برای من محترمید بنده همه کسانی که در خارج فعالیت میکنن محترم هستند بنده اهل غلو هم نیستم روند کاری شما یک نوعی هست که بنده پسندیدم و با شما همراه هستم لطف فرمودید بنده رو به همراهی پذیرفتین به خاطر همین نمیخواهم شما مورد حمله قرار بگیرین و تاوان بنده رو بدین چون من یک دیدگاه هایی را دارم 8 ماه پیش عرض کردم بارها و بارها به دوستان مختلف خبرنگار و دوستان دیگه همین از جمله به شما استاد گرامی عرض کردم آقا این آقای هاشمی بچه ها را نیمه راه میگذاره دوستان را نیمه راه میگذاره ایشان میخواهد آن نفر 33 بودن مجلسش را جبران کنه اینجا و کرد اینکا رو ببینید من یه چیزی بگم اینجا خارج از بحث،رهبری و آقای هاشمی اینجا لازم و ملزوم یکدیگر هستند اگر اینها از هم جدا بشوند بر خلاف دیدگاه و عقاید دیگران اصلا نمیتونن ادامه حکومت بدن این پر واضحه،شما از اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی بگیرید از اطرافیان آن موقع که ریاست داشتن شما وزرای ایشان هرکسی به نحوی که سر قدرت بودند وام های بی حد و حساب،یعنی واقعا وام هایی که یک سر اینجاست یک سر انجاست آقای محسن رفیق دوست وقتی داره امروز مظلوم بازی درمیاره آقای محسن رفیق دوست بنده از شما یک سوالی دارم آقایی به نام جهانگیر الماسی در بند 240 نه ان جهانگیر الماسی معروف،الماسی پیرمردی از بچه های قدیم جبهه و جنگ و وزارت دفاعیه،اون موقع ایشان زیر آبی رفت یک سری زمینها به اسم جانبازها و بسیجی ها و ایثارگرها گرفتند و بالاخره زدو بندی کرد البته نه خلاف شرع،رانت تقریبا در بعضی مقطع و در بعضی مقاطع غیر رانت،زد و بندی کرد و صاحب میلیارد ها شدند و انچنان ثروتی درآوردند ایشان با یک دستور آقای محمد توانا که از وزارت اطلاعات اخراج شد به دلیل همین پرونده،حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات تعارف با عهدی ندارد اگر ان حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات نبود الان خدا میدونه چه اتفاقاتی افتاده بود الان که بچه های وزارت بینششون واقعا باز شده آن موقع فرق میکرد فضا اینطوری نبود محمد توانا که بعدا هم رفت حراست شهرداری آقای احمدی نژاد بهتر میشناسن ایشان رو آقای محمد توانا با یک دستور قرار 24 ساعت بازداشت 5 سال در انفرادی زندان اوین این آقا را نگاه داشت، آقای الماسی صدای بنده را میشنود بیاد حاشا کنه بنده سندش را بر روی وبلاگم انتشار بدم همین آقای محسن رفیق دوست سفارش کرد بعدا هم این اموال را از ایشان گرفتن و گفتن بده به ما به بنیاد نور و بعد از همین آقای مرتضایی برای ایشان مرخص 2روز 3روز میگرفت 10 سال ایشان با قرار 24 ساعت بازداشت زندانی کشید .

دکتر نوری زاده :
یعنی بدون محاکمه،یعنی در هیچ دیوانه خانه ای در دنیا این اتفاق نمی افته .

سردارحسینی(مدحی) :
ببیند آقای دکتر من و شما یک عهدی را با هم داریم به آن خدای لاشریک له فقط با دستور بازپرس با قرار بازداشت 24 ساعت در انفرادی ،10 سال ایشان در زندان بودند 5 سال در انفرادی،5 سال در زندان،همین آقای قاضی مرتضوی براشون مرخصی 3 روز 3 روز مینوشت ما رفتیم گفتیم آقا ایشان 3 روز 4 روز نمیخواهد مرخصی بنویسین برای این آقا بنویسین ایشان پروندش بره به دادگاه محکومیتش مشخص بشه اعدامی اعدامش کنید آزادی آزادش کنید تا همسر و خانواده ایشان فرار کردند از دست محمد توانا و محسن رفیق دوست و بعد ادامه داد آقای محسن رفیق دوست در ادامه با این قاضی مرتضوی ما اگر ادامه بدهیم این موضوع رو انتهاش یک جا را میگیره همین آقا ی هاشمی رفسنجانی الان من این را بگم میگن اقا داره انتقام میگیره خوشبختانه من با همه مسئولین برخورد داشتم با کسی هم کنار نیامدم خبر میرسه میگن آقا شما دارید انتقام جویی میکنید آقا چه انتقام جویی برادر من ،آقای هاشمی روزگاری که شما چراغ سبز را نشان دادی که رهبری موافقت کنه با بازداشت ما ،یعنی چراغ سبز اینکه رفتی اصرار کردی چون آقای هاشمی این قدرت را نداشت که این کار را بکنه اقای هاشمی بنده همان موقع در 6 مرداد 1382 اینها را همه را به صورت جامع نوشتم دادم خدمت رهبری،گفتم آقا بفرمایید یک همچنین جریانی هست و ببینید این آقا میخواهد این را به توسط آقای هاشمی رفسنجانی و هاشمی شاهرودی،خوب همین آقای جهانگیر الماسی چند تا نامه به شما دادند و خود بنده شخصا دادم به شما چه پاسخی ازشما شنیدیم جز اینکه نامه ها را انتقال بدین به آقای محسن رفیق دوست،حالا من بیام چشمم را ببندم بگم آقا من این را ندیدم آقای الماسی را آوردن شاکی گذاشتن برای من در دادگاه ها

دکتر نوری زاده :
سردار عزیز مثل این بیچاره رئیس ایران مالین سرویس چه کردند با این بدبخت چند سال در زندان هستیش را گرفتند و بردند

سردار حسینی(مدحی) :
یک چیز جالب تر به شما بگویم آقایی به نام ایرج جهان بین - پارس لودر نمایندگی هوندا آکورد در ایران،این آقای علاقه مندیان و آقای گرامی اینها آدمایی بزرگی هستند و وصل به آقای هاشمی هم هستند البته بزرگ پولی بزرگ هستند نه شخصیتی،رفتند ژاپن نمایندگی هوندا و تویوتا را بگیرند انجا اعلام کردند ژاپنی ها در زمانی که آقای جهانبین در ایران هست حالا آقای جهان بین با زحمت با عرق جبین اینها را جمع کرده بود نه با رانت ،چون نه وصل به قدرت بود نه وصل به جایی،آمد هوندا آکورد را وارد ایران کرد بسیار مرد شریف حالا بگم حزی اللهی هم نبود هم مرام و همدل ما هم نبود ولی انسان که بود در ایران که بود آقای علاقه مندیان و گرامی که رفتند به ژاپن و دست خالی برگشتند توسط فردی به نام آقای توحید 138 گرم کوکائین به عنوان ارباب رجوع رفتند دفترش گفتند آقا آمدیم برای ملاقات و آدم دست به خیری هم بود اهل نماز و عبادت و این چیزها هم ابدا نبود اینها را که میگم دفاع از یک فرد انقلابی نمیکنم آدمی که واقعا از نظر اینها سلطنتی سلطنتی(دکتر نوری زاده :اما به هر حال به مملکت خدمت میکرد کار تولید کرده بود در جامعه کارگاه داشت،صدها نفر نان میخوردن از ایشان) واقعا انسان بود واقعا ایجاد اشتغال کرده بود واقعا چرخ اقتصاد را به گردش درآورده بود،این آقا دست به خیر از حزب اللهی بسیجی پاسدار و غیره براش فرقی نداشت کسی که نیاز داشت براش چک را مینوشت بهش میداد من یادمه یک روزی بچه های تعقیب مراقبت فیلمش را آورده بودند برای من ،من نگاه کردم یک بسیچی بهش مراجعه میکنه کنار خیابان دقیقا سر چهار راه میرداماد ماشینش را کنار زده بود چک نوشته بود گفته بود اقا برو،همین آدم ،ای ادم را 138 گرم کوکائین گذاشتن در دفترش،عده ای به عنوان کمک رفتن داخل عده ای دیگری ارد شدند اقا شما اینجا کوکائین داری،مثل آقای ناصر زرافشان دستگیرش کردن برداشتند بردن،شعبه 6 دادگاه انقلاب آقای قنبری برداشت برای ایشان حکم مصادرۀ اموال،اول حکم اعدام،مصادره اموال صادر کرد به اتهام مصرف مواد مخدر،وقتی که این شکایتش گزارشش آمد رسید دست من چون من شناخت قبلی هم داشتم بررسی کردم تمام مواد قانونی را رفتم پیش قضات دیوان همه جا رفتم هیچ تبصره ای نداشتیم برای استعمال مواد مخدر حکم اعدام و مصادره اموال باشه،بعدا یک درجه تخفیف زدند گفتن ابد بعدا یک درجه تخفیف دادند گفتن اموالت را میدی دست از معامله با هوندا آکورد و ژاپنی ها برمیداری میای بیرون،این مافیای قدرت اقتصادی این در جمهوری اسلامیه

دکتر نوری زاده :
این کار را کرد سردار،یعنی داد و آمد بیرون؟

سردار حسینی(مدحی) :
بله چند سال هم ماند زندان .

دکتر نوری زاده :
شهرام جزایری چی بود جریانش ؟

سردار حسینی :
شهرام جزایری واقعا رانت کرد ولی من یک چیزی رو در رابطه با گزارش شهرام جزایری آمد دست من،من واردش نشدم گفتم کسی که بتواند از رئیس مجلس تا نماینده ها را برداره ببره دوبی و تفریحات آنچنانی که شما هم خبر داری و اغلب مسئولین را بخره ناز شصتش کار خوبی کرده،یک جوان 25 ساله وقتی بتونه این کار را بکنه من باهاش کاری ندارم(دکتر نوری زاده:فقط 700 میلیون به برادر رهبر داده بود،آقا هادی شما بهتر میدونید بزرگ و کوچک گرفته بودند) با ایشان که خوب نیستند حتی ایشان 300 میلیون به دفتر داده بودند که دفتر فهمیده بود و سریع برگردونده بودن چک را،رهبری الحمدالله در مسائل مالی خیلی دقیق و حساب شده هست،اگر آنجا میتونست به دفتر هم بده داده بود یعنی،این هر جا که فکر کنید پول داده بود آقای دکتر،این یک جوان 25 ساله ای که بتواند این همه ادم را ردیف کنه وقتی من میگم رئیس مجلس یعنی آقای کروبی،من اهانت نمیکنم یکی از افتخارات من امروز آقای کروبی هست، من با وجود اینکه قبل سر یک مسائلی که خودشون هم میدونند من از ایشان دلخور بودم اما موقعی که ایشان اینطور مردانه میاد ایستاده من تا زنده ام پاش ایستادم نه من یاران ما همینطور .

دکتر نوری زاده :
سردار یک نکته ای را من بگم در مورد آقای کروبی،حداقل این مردانگی را داشت و شجاعت را که گفت اقا جان ما زمان آقای خمینی هم از مردم پول میگرفتیم ما آخوندها از کجا پول میگیریم این مردم هستن که به ما میدن به اسم زکات و خمس و سهم امام و ما اینها را میگیریم از مردم خود آقای خمینی هم به ما اجازه داده بود،حالا نکته دیگری که میخوام بگید این وظائف را،دلم میخواد را جع به مسئله فساد ادامه بدید بنابراین شما میرفتید شناسایی میکردید مسئولانی که دزدی میکردند فساد اخلاقی داشتند و اینها را میرفتید شناسایی میکردید و محاکمه میکردید خوب حالا من سوالم این است این بیچاره ها را که اشاره میکنید اقای ایرج جهانبین که پارس لودر را داشته و افرادی مثل او را که گرفتند اقای جهانگیر الماسی،شما در گزارش هایی که میدادید مثلا مگر نمینوشتید آقای رفیق دوست در این کار دست داشته یا آقای فلان ،چرا پس هیچ توجهی نمیشد به اینها،اگر قرار است مبارزه ای بشود با فساد چرا اینها سر جاشون ماندن و کاراشون را دارن انجام میدن .

سردار حسینی(مدحی) :
عرض کنم اگر مهمان یکی باشه آدم شتر میبره جلوش ،اول یک توضیح بدم در ارتباط با آقای کروبی آن که گفتم رئیس مجلس خطائی بود که من آمد در دهنم یعنی این آقای کروبی خوب روحانی بودند میتوانستند در قالب خمس در قالب خیریه هزار و یک چیز دیگر(دکتر نوری زاده:نه من تائید نمیکنم میگویم حداقل او آمد گفت) نه ولی من تائید میکنم من مسئله آقای کروبی گرفتن پولش را اصلا بدون اشکال میدونم چون ایشان همان موقع هم که مجلس بود قوه گزارش رد صلاحیت تنظیم کرده بود در دایره ویژه ،رهبر نامه نوشتند که من یادمه اقای کاظمی به من گفتن که رهبری نامه نوشتن به آقای جعفری در قوه قضائیه که آقای کروبی جریانش بدون اشکاله،من این را عرض میکردم مهمان وقتی یکی بشه آدم براش شتر میکشه،اما چند تا که شد دیگر ورغ و خروس هم نمیتونه بکشه،بنده دایره فعالیتم انقدر گسترده شد یک لحظه نگاه کردم وسط میدانم همسر سید طباطبائی من الان ایران هست خواستین من میارم روی خط ایشان بگه من نشسته بودم زیر چراغ شمعی در خانه و به او گفتم حاج خانوم این راهی که من دارم میرم این راه برگشت نداره ممکنه اتهاماتی به من بزنن که فردا بچم بیاد سر قبرم بشینه و لعنتم کنه چون این ها عادت کردند کسی را که بخوان از قدرت ساقط بکنند و مانع رو بردارن از سر راهشونف اولین مسئله مسئله اخلاقیه،که تخریب کنند چهرش را،چون دیگه سیاسی تقویت میکنه طرف را بزرگ میکنه،انقدر با این افراد ما درگیر شدیم و استقامت کردیم برای محاکمه اینها من اگر یک ماه دیگر مانده بودم آقای رفیق دوست رفته بودند زندان .

بخش دوم

دکتر نوری زاده :
با درود مجدد خدمت شما عزیزانم،خوب با سردار آدم که بنشینه حرف بزنه میبینه تا صبح رفت اتفاقا ما اینجوری هم شده بود ایشان خسته هم بود ناراحتی داشت،سرف داشت،من رهاش نمیکردم مینشستیم پای حرف زدن و صحبت میکردیم تا بامدادان یک دوست دیگر هم هست خیلی دوست نازنینی هست اجازه ندارم اسمش را بگویم به اتفاق او بودیم با سردار مینشستیم تا بامدادان،خوب وقتی هم در بیمارستان بود می آمد پرستار به ما میگفت دیگر کافیه برید بیرون این نیاز داره به اکسیژن نیاز داره به استراحت،ولی ما رهاش نمیکردیم خلاصه،انقدر این مسئله جالبه این موضوع اینقدر ادامه داره چون سردار برای من گذاشته روی میز داکیومنت ها رادیدم اسامی را دیدم دزدی ها را دیدم و ما این را ادامه خواهیم داد چون به خصوص مسئله جریان آقای پالیزدار،و آن قضایایی که انجا شد سردار تمام تفسیرش رو میدونه ولی بعد یک جریان دیگر هم هست مسئله کمیته دیگر هم براندازی که حالا من از ایشان خواهش میکنم به طور خلاصه در 10 دقیقه این را هم بیان کنند که بعدش من یک سلسله خبر و مطلب هست باید برایتون بگم سردار میکروفن در اختیار شماست .

سردار حسینی(مدحی) :
خواهش میکنم در خدمت شما هستم کمیته ضد براندازی در اصل در حفاظت اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا مستقره،کارش ضد براندازی در سه شاخه هست عمده شاخه هاش هم نظامیه مثلا آنتی کودتا مثلا در بحث اینکه نیروهای مسلح بخواهند جذب بشوند و کار خاصی انجام بدهند و از آن سری مسائل که مثلا همین جنبش جمع یاران که ما الان تشکیل دادیم الان یکی از شاخه های ما میخوره به همین کمیته ضد براندازی،در ایامی که من در قدرت بودم این هم آوردیم زیر مجموعه خودمون چون ما هم تقریبا ضد براندازی بودیم دیگر کمیته حفظ نظام یعنی چی یعنی تقویت و حفظ نظام و جلوگیری از تضعیف این را هم آوردیم زیر مجموعه خودمون،که برخوردهامون از جمله با این آقای عسگری بود که معاونت پشتیبانی وزارت دفاع بود یک پرونده دو میلیاردی مطرح بود در مورد ایشان یک آقایی بود مسئول پرونده ایشان مسئول حفاظت آنجا بود آقای ذوالقدر اونموقع مسئول وسئول حفاظت اطلاعات وزات دفاع بودند که اینها هم زیر شاخه ما می امدند برای انجام کارها،یا مثلا در مورد احزاب بود و گروه ها بود و گروهک ها بود و در کل هر چیزی که باعث براندازی میشد.رو راست از اونجایی که خود ما خیلی میلنگیدیم به ان مسائل خیلی نمیپرداختیم بنده میگفتم یک شعاری داشتم میگفتم دستگاه قضا را اگر بتونیم سلامتش بکنیم و مسئولین را از فساد دور بکنیم به خدای احد و واحد،13 سال پیش من طرح کیش را دادم که کیش مثل دوبی بشه،آقا شما همین با شناسنامه محدودیت ندارید مردم راحت بتونن برن و بیان ماندگاری حکومت در این هست نوشتم این را رسما،خیلی ها موافقت کردند و بعضی ها هم خوب انتقاد کردند گفتیم اقا برای غیر مسلمان هم انجا شما مشروب و این چیزها را بگزارین حالا به ما ربطی نداره یک نفر اگر به نام مسلمان هم رفت نشست آنجا خورد گیر ندهید تفتیش عقاید نکنید امام گفت تفتیش عقاید نکنید دین اسلام گفته نکنید این طرحی بود اون موقع ما داده بودیم برای ضد براندازی،گفتیم اگر اینها صورت بگیره براندازی ای اساسا صورت نمیگیره،اگر به همه مناطق ما یکسان رسیدگی بکنیم اساسا دیگه مشکلی نداره جامعه،و حل میشه مشکل این در مورد کمیته ضد براندازی که منتها الان انشقاق به وجود امده و جدا شده ان رفته همان ستاد فرماندهی کل قوا و این هم سر جای خودش مانده که مسئولش یکی از دوستان قدیمی خود ما هستش .

دکتر نوری زاده:
من یک سوال دیگری دارم در این جلسات که سردار مینشستین من دیدم در این اسناد شما،آدمهای خیلی بالا از نماینده مجلس خبرگان گرفته تا وزیر وقت اطلاعات تا فرمانده سپاه تا این افراد واقعا اینها وقتی مینشستن از نارضایتی مردم خبر نداشتند نمیدانستن مردم چطور نسبت به نظام فکر میکنند خیلی راحت فرد میاد میگه تمام ملت با ما هستن آقای متکی میاد میگه بله 40 میلیون با ما هستد انها 3 هزار 4 هزار نفر بیشتر نیستند در مصاحبه با فرید زکریا،در جلسات خصوصی اینها اقرار داشتند که ملت چطور بهشون نگاه میکنند .

سردار حسینی(مدحی) :
ببینید جناب آقای دکتر نوری زاده به این مسئله اگر بخوام خیلی بپردازم ممکنه که موضوعاتی به وجود بیاد چون یک سری اخبار در خارج دل بخواه مردم گفته شده من نمیخوام اینجا به هیچ دوستی به هیچ یاری که از ایران امده بیرون بی احترامی بکنم،حتی ما گفتیم همه افرادی که از ایران امدن بیرون گفتیم اقا بیاین به جمع جنبش جمع یاران بپیوندید یک قدرت واحد هم در خارج از کشور باشیم همانطور که بچه ها در داخل دارند فعالیت میکنن من اصلا نمیخوام به هیچ کدام از این دوستان اهانتی کرده باشم یا حرفشون را تائید یا تکذیب کرده باشم ببینید یک جوری شده که الان بخوام بگم فلان مسئول گریه کرده و جلسه را ترک کرده یک دید دیگه ای میشه میگن آقا این داره فلانی را تطهیر میکنه،همین سردار یحیی رحیم صفوی،خداگواهه من نمیخوام شما جای دستها و بدنم را دیدین هم اثار شیمیایی را هم لطف آقای الیاس محمودی و دار و دستش رو(دکتر نوری زاده:ولی الیاس را گرفتن با دستبند،خیلی جالب بود باور کن سردار) جنتی را باید بگیرن،هاشمی شاهرودی را باید بگیرن،آقا خواهرزاده آقای هاشمی شاهرودی در مجتمع مبارزه با مفاسد اقتصادی که مظهر مفسدین اقتصادی هست مبارزه نیست اصلا مرکز فساد اقتصادی هست اینها را باید بگیرن الیاس محمودی یک پیاده نظامی از این جمع بود آن پروین خانمی که با اسناد رفته الان در المان ببینم برای این الیاسش میخواد چه کاری کنه،کدام یکی از اسنادش را میخواد رو کنه که دیگه ما همه را داریم.

دکتر نوری زاده :
سردار شیرج را اسمش را بردید دلم میخواهد در ارتباط با شیرج بگید که ایشان در چه وضعیتی قرار داره

سردار حسینی(مدحی) :
محمد تقی شیرج ،یا تقی شیرج یا محمود شیرج سه اسم داره این ادم،الان با اسم محمود شیرج هست اما اسمی که زمان شاه داشت تقی شیرج بود در ساواک،ایشان در آبادان بودند در ساواک،قاضی امین ساواک بودن حالا به ما ربطی نداره ساواک هم برای مملکت خدمت کرده خیلی از همین ساواکی های سابق اگر نبودند مخصوصا در بخش ضد جاسوسی مملکتمون خیلی وقت پیش فلج شده بود ببینید خود شما یک چیزی برگشتین در بیمارستان به من گفتین ،گفتین وطن فروشی ناموس فروشیه،این را وقتی گفتین شما ،این در روح و جان من نشست،این یک ساواکیه به نام آقای(نمیدونم اسم ببرم یا نبرم) اقای دین محمدی ایشان به ما تدریس میکرد استاد بنده بود و بنده مدیون ایشان هستم تا زنده هستم اگر زنده هست خدا عمرش بده اگر مرده خدا رحمتش کنه،این یک حرف خیلی قشنگی میزد میگفت ببینید ناموس وطن،ناموس وطن اسلحه ناموس نمیشه اما وطن ناموس میشه، یک حرف خیلی قشنگی میزد میگفت من برای وطنم فکر میکردم اصلا فکر نمیکردم شاه کیه یا کی میخواد چی کاره بشه،اصل اینه که وطن حفظ بشه.ببخشید من یک لحظه رفتم در حال و هوای استاد دین محمدی از موضوع بحث خارج شدم آقای تقی شیرج امین ساواک بودن در برخورد با انقلابیون،این که میخوام بگم نمیخوام بگم ساواک بد بود یا انقلاب بد بود اصلا نمیخوام هیچ چیز را تطهیر کنم یا تکفیر کنم( میخوام موضوع روشن بشه) این آقای شیرج با تغییر اسم و با ان عکسی که در کاباره فلانی با آقای علی اکبرناظری،همین رئیس سازمان تعزیرات حکومتی که میگفت آقای احمدی نژاد مالک اشتر زمانه،اینها مجبورن این را بگن که ایشون مالک اشتر زمانه،آقای نظاری پسرعمه، شما دکترمعتضدی ،شما این را کاشتی بغل دست آقای رضا پهلوی،که چه اخبار دروغی به این بنده خدا تزریق میکردین و از آنطرف تهدیدی برای نظام به حساب می آوردین،ما با این کاری که نداریم ولی با فساد اقتصادی که نموتیم کنار بگزاریم،اینکار را میکردی برای نظام میگفتی من دارم این پوهن را به شما میدم ولی از اینطرف می آمدی هزاری جنایت میکردی،اینها اهل چی بودن یک دفعه شدند عبد و زاهد و مسلمان ،اینها امین ساواک بودند بعد وصل شدند به اقای جنتی مدتی هم ،شیرج شد رئیس دفتر جنتی،که این قطعا جهنمیه فامیلش را جهنمی بگیم بهتره،این ادم،من از کسی ترس ندارم،بعضی مواقع خانواده تماس میگیرن مادرم تماس میگیره گریه میکنه میگه توروخدا مراقب خودت باش مصاحبه نکن من هم میگم شاید این نفسی که الان دارم فردا دیگه برنگشت بگذار اونچه که در سینمه بگم برای آیندگان روشن بشه که در خاکریزی ها مرد بودند که تا لحظه اخر برای مردم و دفاع از حقوق مردم و آرمانها و ارزشها ایستادند،هر چند اونا شاید ناراحت بشن اما زیاد مهم نیست،خدا اون بالا هست و اگاه و شاهده و مشرف بر همه اموره،این از اونجا رفت وصل شد به آقای جنتی،این را اینجا بگم جالبه پسر آقای جنتی چشمش یکی از خانه های کوچیک وزارت را گرفته بود به همین آقای فلاحیان میگفت پسرم چشمش خونه شما را گرفته حالا نمیشه این خانه را بدید برید یک جای دیگه خانه بگیرین،همین آقای جنتی،آقای احمد جنتی کس دیگه ای را نمیگم بابا اون خانه اولا مصادره ای بود،من اول انقلاب یک خانه مصادره ای به من دادند پدرم یک سیلی به من زد دو دور چرخیدم خوردم زمین خداگواهه خوردم زمین،به روح پدرم قسم،گفتم بابا این حکم انقلابه،گفت از کجا میدونی این حکم درسته یک پاسداری مثل تو گزارش کرده سرو تهش این درآمده تو حق نداری پات را انجا بگزاری قصبیه نماز خواندن حرامه،این آقای مومن و مسلمان اون خانه را نمیخوام بگم من صحبتم با این آقاست خانه ای که مال وزارت اطلاعات بود وزارت اطلاعات روش کار کرده بود کشفش کرده بود میگفت پسرم چشمش اینجا را گرفته بدین به این،این آقای شیرج که پروندش را عوض کرد قاضی ای بود در آبادان به خاطر اینکه میخواست مدارک شیرج رو افشا بکنه میخواست مدارک این آقا را منتشر بکنه من اسمش رو نمیخوام بگم بنده خدا میره زندان،اگر خواست به شما ایمیل بزنه من بگم در برنامه بعد این قاضی را از قضاوت عزلش کردن،زندان کردند،به خاطر آن عکس و مدارکی که داشت اوایل انقلاب هم به خاطر شرب خمر شلاق خوردند .

دکتر نوری زاده:
سردار من این را بگم یک هموطن ایرانی ای که به گفته آقای خاتمی در آلمان که گفت هموطنان برگردید ایران اینجا سرمایه گذرای کنید ما از شما حمایت میکنیم این بنده خدا پا شده زن و بچه اش را گذاشته در آلمان رفته ایران،سرمایه برداشته رفته ایران آقا زندگی و هستی این ادم را بردند دو سه ساله در ایران سرگردان زن و بچه بیچاره رها خانم آلمانی ای داره فداکار،فارسی هم میدونه زن عاشق فرهنگ ایران مسلمان هم شده و بلایی سر این خانواده اوردند همین آقای شیرج،اونوقت وقتی راجع به ایشان حرف میزنم خانمش برای من ایمیل میزنه نفرین میکنه میگه شب جمعه سر نماز نفرینت کردم،این دلیل آقای سردار مدحی،من که نمیدانستم ایشان اسم شیرج را میاره بیائید الان خودش اینجاست

سردار حسینی(مدحی) :
به خدا من نمیدونستم شما میخواهید این را بگین من یک چیزی بگم شما بگین خانم شما وقتی داشتی با خانم علی اکبر ناصری صحبت میکردی من شنود کردم،بعد شما داشتین نفرین میکردین همسرانتون را آنها را میگذارم من ادم دیوانه ای هستم البته نه ان ادم دیوانه ،دیوانه از اون معناش یعنی پاک باخته،من صدا را میگزارم که در مورد شوهرت چی میگی،این آقای محمود شیرج،این آقای میر سلیم،مسائل دارن آدمهای منافق که میگن اینها را میگه قرانفاینها دورو هستند بعد این تاثیر میگزاره در خانوادشون در زنشون در بچشون در اجتماع،اقا ببخشید،یکی از این آقایون پسر 15 سالش بکارت یک دختر را برداشته حساب کنید ببینید دیگه با کی طرف هستیم ما اقای تقی شیرج ببخشید ظلم هایی را کرده،یک آقایی آمده بود ازهمین انرژی درمانی که مدتی همین آقای شاهرودی سنگش را به سینه میزد آقای شیرج چقدر مبلغ گرفتی انموقع از این حمایت کردی ادم مومن و انچنانی معرفی کردی چقدر ادم ها را زندان کردی،چند تا اعدام را که پول گرفتی پرونده را جابجا کردی بگم بابا،ببینین من نمیخوام وارد اینها بشم اینها در وزن من نیستن بخوام با اینها کشتی بگیرم،(برگردید سر سردار رحیم صفوی که گفتید داشت گریه میکرد)سردار رحیم صفوی ،من گفتم آقای آیت الله ارومیان آدم بسیار بسیار،انسان و خالصی است ایشان نمایندۀ مراغه در مجلس شورا بود ولی به هر حال نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان بود پدر 3 شهید هم هستند چقدر به ایشان تهمت زدند من ادمی به پاکی و سلیم النفسی این ادم کم دیدم در این دنیا،من گریه های این فرد را در مسجد و منبر و محراب خانه اش و محل کار دیدم،همین گریه سردار رحیم فی سید بزرگوار را من دیدم خدا شاهداه که میگفت آقا این مسئله جامعه ما این هست خیلی ها هم هستن اگر اسم ببرم میگن طرفداریه نمیگم میدیدن ولی نمیشد کار اجرایی کرد همین آقای متکی که الان شما میفرمائین یک آقای متکی نامی هم اون موقع بودن به هر جهتی شبه ایشون ،ایشان وقتی میاد چشمش را میبنده میگه 3 هزار 4 هزار نفر ببخشید 11 میلیون که خودتون اقرار کردین به آقای موسوی رای دادن چقدر بعد از همین انتخابات به بعد ریزش پیدا کرد من الان یک لیستی دارم 8 هزار نفر تقاضای عضویت در جنبش جمع یاران در ایران کردند،خوب اینها کجا هستند خوب این 8 هزار نفر هم که همشون هم نظامی هستند،از ارتش و سپاه و ارگانهای دولتی،اینها میدونستن اما میرفت در بحث اجرا یک قاضی یک مدیر کل اقتصادی یک مدیر کل فلان قسمت بازرگانی یک آقا در وزارت بازرگانی بابت فقط صدور مجوز جهت اطلاع 32 میلیارد تومان کاسبی کرده بود.همین آقای شیرج من سندش را در سایتم گذاشتم در یک زد و بند با وزارت مسکن 200 میلیارد تومان رشوه گرفته به خانم ایشان بگین بیاد همین را ببیند .



بايگانی وبلاگ